•|📿|• 🌸بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم می‌ایستاد.❤️ 🌸وقتی چای☕️ و قند را به من تعارف می‌کرد، حتی بچه مذهبی‌ها هم نگاه می‌کردند.😊😁 🌸چند دفعه دیدم خانم‌های مسن‌تر تشویقش👌🏼👍🏽👏🏻 کردند وبعضی‌هایشان به شوهرشان می‌گفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره! 😀 🌸ابراز محبت های این چنینی و می‌کرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود.☺️ حتی می‌گفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن! ‌ 🌸ولی خیلی بدش می‌آمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه می‌روند. می‌گفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟ 😠 ‌اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کن. 👌🏼☺️ ❤️ 💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚