✍ خاطرات طلبگی (۲۸)
خاطرات و نکات همسر یک طلبه از سفر تبلیغی / یک جعبه سوهان و چند تکه نبات
وقتی داشتم خوراکیهایی که با خودمان از قم آورده بودیم را توی آشپزخانه میگذاشتم؛ با دیدن در و دیوار آشپزخانه خشکم زد... یک لایه خاک چسبانک روی در کابینتهای زهوار در رفته نشسته بود و از هر گوشهای یک تار عنکبوت آویزان بود...🔻🔻
hawzahnews.com/detail/News/451539