پروفسور مولانا در توضیح اهداف سیاسی، مالی و ایدئولوژیک انقلاب سبز می‌گوید: «هدف انقلاب سبز این اعلام شد که با توسعه ماشین‌آلات جدید کشاورزی و شیوه‌های نو در کشورهایی مانند هند و پاکستان که جمعیت فوق‌العاده‌ای داشتند کاشت گندم و موادغذایی افزایش یابد؛ اما انقلاب سبز آن روز آمریکایی‌ها برای از بین بردن گرسنگی در هند نبود، بلکه انگیزه سیاسی، مالی و ایدئولوژیک داشت. آمریکا و غرب می‌خواست کشورهایی مانند هند الگوهای صنعتی، اقتصادی و مالی سرمایه‌داری مدرن را که بر جهان تسلط داشت انتخاب کرده و دنبال کنند.» مولانا با رد ادعای راکفلرها مبنی بر «کمک به رفع گرسنگی در جوامع فقیر» به افزایش ۱۱ تا ۲۲ درصدی گرسنگی در کشورهای افریقایی و امریکای لاتین بعد از اجرای این طرح اشاره کرد و افزود: «با افزایش مواد کشاورزی و به کار بردن شیوه‌های جدید، میلیون‌ها هندی از مزارع رانده شده و به شهرها هجوم آوردند. انقلاب سبز شاید میزان تولید گندم و ذرت را بالا برده بود، ولی بنیاد اجتماعی روستایی و علاقه هندی‌ها به زمین و خانواده و زندگی را به هم زده بود.» کشورهای افریقایی، مکزیک، هند، پاکستان، ژاپن و شوروی سابق از قربانیان اصلی انقلاب سبز هستند. گرچه بعد از گذشت بیش از نیم قرن و روشن شدن اهداف این پروژه، انقلاب سبز اکنون در سراسر دنیا با مقاومت‌های گسترده رو‌به‌رو شده است. کارکردهای انقلاب سبز بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم امریکایی‌ها به رهبری راکفلرها اقدامات گسترده و سازماندهی شده‌ای برای دست‌اندازی به منابع کشاورزی سایر کشورها آغاز کردند. متمرکز شدن مدیریت کلان کشاورزی، توسعه‌ کشت تک‌محصولی، مکانیزاسیون و صنعتی شدن مزارع، در اختیار گرفتن نهاده‌‌ها مانند بذر، کود و سموم کشاورزی، افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی در کشاورزی، تجارت محصولات کشاورزی و نیز استفاده از تکنولوژی‌های نوین که در انحصار راکفلرها قرار داشت مهم‌ترین موارد پیگیری شده در انقلاب سبز است. سیطره بر این منابع اساسی علاوه بر سود هنگفت تجاری، در افزایش قدرت اعمال نفوذ امریکا در این کشورها بسیار مؤثر بود. این سیاست به نابودی بنیان‌های کشاورزی در کشورهای هدف انجامید و تأمین «غذای سالم» و «خودکفایی در تأمین غذا» را با چالش جدی مواجه کرد. برای مثال طی هزاران سال گذشته در مناطق مختلف جهان، کشاورزی به‌صورت ارگانیک و طبیعی تولید می‌شده است. ورود گسترده آفت‌های کشاورزی به کشورهای هدف -که به همراه بذرها و کودهای شیمیایی امریکایی وارد این کشورها می‌شد- یکی از سیاست‌هایی بود که در انقلاب سبز پی گرفته شد تا کشاورزان مجبور باشند سموم شیمیایی کمپانی‌های خاص را برای دفع این آفات استفاده کنند. تغییر الگوهای استفاده از منابع آب (مانند چاه‌های عمیق)، تغییر مدل‌های کشاورزی از «سنتی، خودکفا و داخلی» به «صنعتی و وابسته» و همچنین گسترش بیماری‌های صعب‌العلاج مانند سرطان که در اثر مصرف سموم و کودهای شیمیایی پدید آمدند از تبعات انقلاب سبز بود. محمد خوش‌چهره، استاد اقتصاد توسعه و مدیریت استراتژیک در این خصوص معتقد است: «باید تاریخ را موشکافانه بررسی کنیم. مثلاً کشاورزان برنج‌کار ما پیش از یک شیطنت اسرائیلی‌ها اصلاً از سم استفاده نمی‌کردند؛ یعنی تولید این محصول کاملاً ارگانیک و سالم بوده است؛ اما کشاورزها را به مصرف کودها و سمومی مجبور کردند که از اسرائیل وارد شد؛ در این کودها انگل‌هایی به نام «کرم ساقه‌خوار» وجود داشت؛ این آفت در مزارع ما گسترش پیدا کرد و این شد که نیم قرن است کشاورزهای ما برای مقابله با این آفت ناچار به سمپاشی هستند؛ مردم هم این سموم را مصرف می‌کنند.»