یه بار با بابابزرگم از کوچهای رد میشدیم. چند نفر پسری که بهش میگفتند رضا دیوونه را دست انداخته بودند میخندیدند. بابابزرگ دعواشون کرد بساط جمع شد.
بعد تعریف کرد الان بهتر شده، قدیم که رادیو و تلویزیون نبود، سرگرمی مردم همین بود سر هر کوچه یکی را گیر میآوردند بهش میخندیدند.
الان سالهاست بابابزرگم فوت کرده. ولی واقعیت اینه فکر میکنم هنوز این سرگرمی تغییر نکرده. فقط مکانش از سر کوچهها منتقل شده به اینستاگرام و بقیه شبکهها.
هر دفعه یکی را گیر میارند سوژه میکنند و اوقات خوش دارند.