عقل كافى: مى دانيم عقل شاخه هاى متعدد و آثار فراوانى دارد و حتى گاهى شيطنت با عقل اشتباه مى شود. امام علی (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه نشانه عقلى را كه مايه نجات انسان است به روشنى بيان مى كند و مى فرمايد: «اين مقدار از عقل تو براى تو كافى است كه راه هاى گمراهى را از راه سعادت براى تو واضح و روشن سازد»; (كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ). ارباب لغت «غى» را به معناى گمراهى يا سرگردانى در بيراهه ها تفسير كرده اند ولى به عقيده راغب در مفردات به هرگونه گمراهى غى گفته نمى شود بلكه به نوعى از گمراهى اطلاق مى گردد كه از فساد عقيده سرچشمه مى گيرد و به تعبير ديگر، گمراهى توأم با اعتقاد فاسد است. «رشد» در لغت به معناى راه يافتن به مقصد و مقصود و رسيدن به واقع است و اگر به كودك بالغ شده و آگاه «رشيد» گفته مى شود براى اين است كه به مقصود رسيده و صلاح و مفسده خود را درك مى كند. البته درمورد عقل مراحل بالاترى نيز وجود دارد كه انسان به وسيله آن دقايق معانى و مسائل عميق علمى را درك مى كند و مى تواند نوآورى ها و ابتكارات فراوانى در علوم مختلف از خود به يادگار بگذارد. اين مرحله از عقل، بسيار خوب است و مهم و تأثيرگذار ولى براى نجات انسان كافى نيست و چه بسيار عالمان بزرگى در فنون مختلف بودند كه گرفتار انحرافاتى شدند. امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش انگشت روى آن شاخه از عقل گذاشته كه مايه نجات انسان در دنيا و آخرت است و هدف اصلى از آفرينش عقل همان مى باشد. به همين دليل در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْل; خداوند در ميان بندگانش هيچ نعمتى را مهمتر از عقل تقسيم نكرده است».[1] در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ كَانَ عَاقِلاً كَانَ لَهُ دِينٌ وَمَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ; كسى كه عاقل باشد ديندار است و كسى كه ديندار باشد وارد بهشت مى شود».[2] حتى ممكن است انسان در مسير حق باشد ولى چون عقل درستى ندارد ناگهان فريب هواى نفس يا شيطان و يا انسان هاى شيطان صفت را بخورد و از راه منحرف گردد. ازاين رو رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حديثى مى فرمايد: «إِذَا بَلَغَكُمْ عَنْ رَجُل حُسْنُ حَال فَانْظُرُوا فِى حُسْنِ عَقْلِهِ فَإِنَّمَا يجَازَى بِعَقْلِهِ; هنگامى كه به شما خبر برسد كه فلان شخص داراى حالت خوبى (و در مسير اطاعت) است، به آن قناعت نكنيد و نگاه به خوبى عقل او كنيد چراكه جزاى اعمال به مقدار عقل است».[3] در حديث ديگرى كه در تحف العقول آمده مى خوانيم: جمعى در حضور پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بودند. مردى نصرانى از اهل نجران كه داراى بيان خوب و وقار و هيبتى بود وارد مدينه شده بود. به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) عرض كردند: چقدر اين مرد نصرانى عاقل و هشيار است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: چنين نگوييد. عاقل كسى است كه به يگانگى خداوند ايمان داشته باشد و اطاعت فرمان او كند; «مَهْ إِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ وَعَمِلَ بِطَاعَتِهِ».[4]