همراه با اسرای آل محمد 🏴🏴🏴🏴 راوی گوید،درکوفه بلوایی شده بود. گفتند؛ همين ساعت سر مردى خارجى كه بر يزيد خروج كرده بود می‌آورند و اين آشوب به جهت نظاره آن است. پرسيدم كه اين خارجى كه بوده؟ گفت: حسين بن على! مردم ايستاده و منتظر آمدن اسيران و سرهاى بريده بودند، زنان و حَرَم حضرت سيّدالشهد و اولاد فاطمه ، بر شترها سوار بودند، و على بن الحسين (علیه السلام) را بر شتر برهنه سوار بود و از زحمتِ زنجير،خون از گردنش جارى بود. مردم كوفه بر اطفال اهل بيت،ترحم می‌کردند و نان و خرما براى ايشان می‌آوردند آن اطفال گرسنه می‌گرفتند، امّ‌‎كلثوم آن نان پاره‌ها و خرما را از دست و دهان كودكان می‌ گرفت و می‌انداخت، پس بانگ بر اهل كوفه زد و فرمود: صدقه بر ما اهل بيت روا نيست. اى اهل كوفه! مردان شما ما را می‌کشند و زنان شما بر ما می‌گریند، خدا در روز قيامت ما بين ما و شما حكم فرمايد.😭😭😭 هنوز اين سخنش تمام نشده بود كه صداى ضجه و غوغا برخاست و سرهاى شهدا را بر نيزه كرده بودند آوردند، وجلوتراز سرها، سر حسين (علیه السلام) را می آوردند و آن سرى بود تابنده و درخشنده، شبیه‌ترین مردم به رسول خدا و طلعتش چون ماه می‌درخشید و باد، محاسن شريفش را حرکت می‌داد. آنچه از مقاتل معتبره معلوم می‌شود حمل ايشان بر شتران بوده كه جهاز ايشان پلاس و رو پوش نداشته بلكه در ورود ايشان به كوفه حالتى بوده كه محصور ميان لشكريان بوده‌اند از ترس شورش مردم كوفه بوده؛ چون در كوفه شيعه بسيار بوده و زن‌هایی كه خارج شهر آمده بودند گريبان چاك زده و موها پريشان كرده بودند و گريه و زارى می‌نمودند. چون اهل بيت را بر آن شتران بى روپوش و برهنه وارد كردند، زنان كوفه به حال ايشان رقّت كرده گريه و ندبه آغاز نمودند. در آن حال على بن الحسين (علیه السلام) را ديدم كه از شدت بیماری، رنجور و ضعيف گشته و (غل جامعه) بر گردنش نهاده‌اند و دست‌هایش را به گردن زنجیر کرده‌اند و آن حضرت به صداى ضعيفى می‌فرمود كه اين زن‌ها بر ما گريه می‌کنند پس ما را كه كشته است؟! 😭😭😭😭 🏴🏴🏴🏴🏴