کمی روضه...
🏴🏴🏴🏴
گوشه ای از مصائب کاروان اسرای کربلا،
از نگاه امام باقر علیه السلام:
امام باقر علیه السلام، آن هنگام طفلی سه یا چهار ساله بودند، ایشان در آغوش مادر گرامیش،فاطمه دختر امام حسن علیهما سلام بودند، سوار بر شتری
بی جهاز !!
مادر ایشان،به زحمت، بایک دست،چادر خود را حفظ میکرد و با دست دیگر طفل خودرا ، در حالیکه که ترس افتادن از شتر بی جهاز داشت...😔😭
امام سجاد علیه السلام، در حالیکه بیمار بودند و توان نشستن نداشتند، را سوار بر شتر لنگی کرده بودند که دستهای مبارکش را به زیر شکم شتر بسته بودند
😭
چون امام غیرت الله،همسر خود را در این حالت دید، فرمود; ای کاش قبل از این مرده بودم..😭😭
🏴🏴🏴
این امام مظلوم، مصائبی در کودکی دید که بزرگان تاب تحملش را ندارند،
و تا لحظه آخر عمر مبارکش، به یاد مصائب جد غریبش بود.
آخرالامر، این امام مقتدر مظلوم، پس از عمری خون دل خوردن و هدایت پدرانه جامعه، به دستور هشام بن عبدالملک لعنه الله، مسموم شد.
آن ملعون حرام زاده، دستور داد زین مرکب حضرت را به زهر آغشته کردند . زهر، بر پاهای مبارکش، اثر کرد وبدن حضرت را فرا گرفت و مظلومانه به شهادت رسید 😭😭
بابی انت وامی یا باقر العلوم!
🏴🏴🏴
آجر ک الله یا بقیة الله 😭😭