فابک للحسین😭😭😭 میدانید چگونه قمربنی هاشم، به شریعه فرات رفت؟ چون قمرمنیربنی هاشم،خدمت اباعبدالله رسیددر زمانی که هیچ سربازی برای مولایش نمانده بود، فرمود: مولای من! سینه ام تنگ شده،اجازه بده بروم و انتقامت رابگیرم... امام اورا از جنگ منصرف کرد که؛ دل اهل حرم به تو خوش است و دشمن با وجود تو،از خیام حرم،دوری میکند! اورا امربه آب آوری کرد! هردو برادر به دل دشمن زدند تا راه شریعه،برای پسر ام البنین بازشد... وامام همچنان میجنگید و از خیام خود دفاع میکرد... و دوبرادر رجز میخواندند تا از سلامت هم مطمئن شوند... که زمانی بعد صدای ناله ساقی عطشان کربلا بلندشد و برادر را صدا زد...وصدای هلهله دشمن بلند شد...رنگ امام پرید... از هلهله دشمن ،دل اهل حرم پاره پاره شد، ...😭 وهنگامی پسر فاطمه بر بالین برادر رسیدکه اورا در خاک و خون غلطان دید...😭 کمرش شکست و آثار شکستگی در صورتش پیداشد😭 نمیتوانست زیاد کناربرادر بماند چون خیامش در خطر بود😭 واینگونه بودکه چون اباعبدالله، اندوهگین و شکسته، به خیام حرم برگشت، همه سراغ عمو را گرفتند،چون دوبرادر باهم رفته بودند و حالا پسر فاطمه تنها برگشته بود...😭😭😭😭 صلی الله علیک یا مظلوم یا عطشان یا غریب یا اباعبدالله