🔴 | همه پرچم خواهان عدالت‼️(بخش اول) 🖌 🔻 در نظام جمهوری اسلامی برگرفته از معرفت درون‌دینی است که قله آرمانی آن سیره امیرالمؤمنین (ع) است. رهبران انقلاب اسلامی ارزش و جایگاه عدالت‌خواهی را در تراز «مشروعیت» خود و نظام می‌دانند و همیشه جوانان را به «عدالت‌خواهی واقعی» ترغیب و تشویق کرده‌اند. بدون تردید پس از رحلت امام هیچ سازمان و فردی به اندازه رهبری بر این موضوع تأکید نکرده‌اند و در عین حال با صراحت اعلام کردند که در این باره وضع مطلوبی نداریم. 🔹 اما عدالت‌خواهی کم‌کم از امری ارزشی و دینی و انسان‌ساز وارد مجاری جدیدی می‌شود که ممکن است به لوث شدن آن بینجامد و همانند بسیاری از مفاهیم پرقدرت پس از لوث شدن به سخره گرفته شود و به واژه «بی‌حس» و بی‌خاصیتی تبدیل شود که به ضد خود عمل کند. برای اینکه عدالت در ریل و دالان اصلی و ذاتی خود حرکت کند و هرکسی نتواند پشت آن سنگر بگیرد، باید اصالت یا تقلبی بودن پرچم‌داران آن احراز شود. 🔹 پدیدار شدن مقوله فساد از یک سو و فشار اقتصادی سال‌های اخیر بر طبقه پایین اقتصادی از سوی دیگر بستر گفتمان عدالت‌خواهی را پررنگ‌تر کرد و اینجا بود که عدالت همانند ابزاری برای اهداف متفاوت و حتی بی‌ربط با عدالت‌خواهی مورد برنامه‌ریزی قرار گرفته و می‌گیرد. 🔻 سؤال اساسی این است که طیف‌های متفاوت عدالت‌خواه، عدالت را «در نظام» می‌طلبند و یا عدالت را «بر نظام» دنبال می‌کنند و یا عدالت را رهاورد مهمی برای «عبور از نظام» شناسایی کرده‌اند. با عدالت‌خواهی نوعی براندازی عامه‌پسند را دنبال می‌کنند یا دنبال اصلاح پلشتی‌های نظام جمهوری اسلامی هستند. منافع خود را در عدالت‌خواهی می‌بینند و از زمان و موقعیت خاصی به میدان می‌آیند یا آن را امری به‌حق، دائمی و هم‌تراز نظام جمهوری اسلامی می‌دانند؟ محرومیت خود از مزیتی را نقطه عزیمت عدالت‌خواهی می‌دانند یا دغدغه فروکاستن مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را دارند؟ 🔻 بنابراین، به جز آنان که عدالت‌خواهی را با هویت انقلاب اسلامی معنا و دنبال می‌کنند و جز تولید سرمایه اجتماعی برای نظام و اجرای واقعی عدالت هدف دیگری ندارند، دیگرانی نیز هستند که یا به اشتباه و شناخت ناقص یا به عمد و خباثت مسیر‌های دیگری را طی می‌کنند. 1⃣ عده‌ای عدالت را هم‌تراز «مبارزه با فساد» گرفته‌اند و تمرکز آنان بر اشخاص و افراد است. سوژه‌یابی آنان سلبی و روش عدالت‌خواهی نوعی مبارزه عاطفی (تولید تنفر) است. این جماعت شاید نیت خیرخواهانه‌ای دارند، اما تقلیل عدالت به بخشی از آن معرفی ناقص از آن و ر‌هایی جنبه‌های ایجابی است. شاید مقام معظم رهبری به این نقص رسیده بودند که در شیراز دانشجویان را از ورود به مصداق منع کردند و خواستار توجه به روند‌ها و فرایند‌ها شدند. نشر عدالت، فرهنگ‌سازی برای عدالت، تولید گفتمان عدالت و مطالبه عدالت توزیعی معمولاً بی‌مشتری مانده است و عدالت‌خواهی معادل منازعه رخ‌نمایی می‌کند. البته دستگاه قضایی می‌تواند با اقدامات اقناعی و بدون تبعیض این مسیر را اصلاح کند. 2⃣ برای عده‌ای عدالت‌خواهی به مثابه سیاست‌ورزی است. در جامعه فسادزده و معیشت‌زدا عده‌ای عدالت را پرچمی برای تصاحب قدرت می‌دانند و اینجا است که عدالت‌خواهی رنگ سیاست‌زدگی به خود می‌گیرد، رأی با پرچم عدالت‌خواهی مطالبه می‌شود و در این عدالت خواهی نیز امر ایجابی نمی‌بینید. حملات بر غیریتی صورت می‌گیرد که ضدعدالت معرفی می‌شود. به تعبیر دیگر عدالت ابزار مبارزه انتخاباتی برای بیرون راندن رقیب است و گرهی از زندگی مردم باز نمی‌کند. از آنجا که طبع و طبیعت عدالت‌خواهی در جوانان مهم‌تر است، حمله به مصادیق انسانی بی‌عدالتی هم بسیار جذاب می‌شود و مرز‌های سلایق تا مرز‌های دشمنی گسترش می‌یابد. 3⃣ دسته‌ای هستند که اهداف متمایز از کلیت نظام را در دستور کار دارند و سال‌هاست برای آن مبارزه می‌کنند، اما فشار کنونی بر مردم را فرصتی مغتنم می‌دانند تا همان راه و همان هدف را «عدالت‌مالی» کنند. راه‌های رفته قبلی را کوره‌راه می‌بینند و نارضایتی موجود را زمینه مستعد برای مبارزه با نظام می‌دانند و دستاویزی موجه‌تر از عدالت‌خواهی برای ایجاد اجماع پیرامون خود نمی‌یابند... 💢 https://eitaa.com/joinchat/2371682335C112c6bdf71