┄┅═══✼🌱🌼🌱✼═══┅┄ 🔻معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. ⚡خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه اش كه... «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست  سرش را بالا آورد.  🚶‍♂از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود. 🏠خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان. معلم ها بی حجابن . می خوام برم قم؛ حوزه. 🌷 @heiatommolaemmeh