امام حسن عسکری علیه السلام ابومحمد حسن بن علی عسکري علیهما السّلام (231 یا 232 - 260 ه.ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان فرزند امام هادی علیه السلام  است و پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال 2544 به امامت رسیدند. سالهای امامت ایشان در شهر سامرا و غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد. به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها به وسله وکیلان خاص آن حضرت بود. آن حضرت در سال 260 هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند. ایشان پدر حجت خدا بر زمین، امام زمان عجل الله فرجه الشریف می باشند مادر بزرگوار حضرت پاکترین، پارساترین، پاکدامن ترین و والاترین بانوی زمان خود بودند و راویان، ایشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمرده اند. نام مادر امام را حُدَیث یا حدیثه گفته اند. برخی منابع مهم نام وی را حدیث یا سلیل که ممکن است لقب او باشد، ذکر کرده اند. در تعلیقه کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق چنین آمده است: المشهور اسمها حُدَیث مصغراً أو سلیل. کنیه امام امام هادی فرزند بزرگوار خود را به «أبومحمد» که نام امام  منتظر، "م‌ ح م د"المهدی،بزرگ مصلح بشریت و موعود امت های روی زمین و مستضعفان جهان است مکنی ساختند. برخی القاب امام حسن عسکری علیه السلام القاب حضرت آینه ی صفات برجسته و گرایشهای والای ایشان است، این القاب عبارتند از: خالص :ایشان از هر آلایش و پلیدی پاک بودند. هادی:ایشان نماد هدایت و نشانه ی راهیابی و حرکت در صراط مستقیم برای عالمیان بودند. عسکری: سامرا یک منطقه ی نظامی به شمار می رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (یا محله ای از آنجا) «عسکری» لقب دادند. لازم به ذکر است همانطور که مورخان تصریح کرده اند اگر در جایی لقب «عسکری» به تنهایی بکار رود مراد امام حسن عسکری است نه پدرشان. زکی:ایشان شریف ترین و پاک نهادترین انسان روزگار خود بودند جان و دل خود را پاک کرده در راه اعمال نیک پرورش داده بودند. خاص:خداوند ایشان را با فضائل و اجابت دعا، ویژه و خاص خود گردانیده بود. صامت:ایشان خاموش بودند و جز به یاد خدا، تعلیم و حکمت گویی، لب نمی گشودند. سراج:ایشان چراغی بودند در تیرگی ها و مردم را به صلاح و تقوا راهنمایی می کردند.  تقی:ایشان پرهیزگارترین انسان زمان خود بودند و بیش از هر کس پاسدار احکام دین و متکی به پروردگار به شمار می رفتند. ابن الرضا عنوانی است که امام جواد و امام  عسکری علیهما السّلام هر دو به آن شهرت یافته اند. هنگامی که امام حسن عسگری علیه السلام در دوران طفولیت به سر می برد متوکل پدرش امام هادی علیه السلام را به شهر سامراء منتقل نمود و لذا آن حضرت از کودکی در سامرا بودند. از داستانی که از دوران کودکی ان حضرت نقل شده است مشخص می گردد که آن حضرت از همان ابتدا از علمی الهی برخوردار بوده اند: روزي شخصي امام حسن عسکري عليه‏ السلام را در آن هنگام که کودک بود مشاهده کرد که در کنار عده اي از کودکان که بازي مي‏ کردند ايستاده است و گريه مي‏ کند. او پنداشت که امام بخاطر نداشتن بازیچه ای که در دست کودکان دیگر است می گرید، از اين رو نزد حضرت رفت و گفت: «ناراحت نباش، اي پسر رسول خدا! من برايت یک اسباب بازي مي ‏خرم!» آن حضرت ناراحت شده و گفت:ما را برای بازی نیافریده اند آن مرد حیرت کرد و گفت: پس برای چه آفریده اند؟ فرمود: برای دانش و پرستش. مرد با تعجب پرسید: از کجا این را می گویی؟ فرمود: «زيرا خداوند فرموده: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الينا لا ترجعون» «آيا گمان مي‏کنيد که شما را بيهوده (و براي بازي) آفريده ايم و شما به ما بازگشت نمي کنيد؟» ... او گفت: «با آنکه کودک هستي و گناهي بر تو نيست چرا اينگونه منقلب هستي و از خدا مي‏ترسي؟» حضرت فرمود: مادرم را دیدم که می خواست با چند قطعه هیزم ضخیم آتشی بر پا کند. پس برای روشن کردن آن هیزم های بزرگ، هیزمهای کوچکی را روشن کرد گریه من از این جهت است که مبادا ما جزئی از آن هیزم های ریز و کوچک دوزخیان قرار گیریم!» امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می فرمایند: «فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهره ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد»[۲۵]از برخی روایات فهمیده می شود که در زندگی امام حد اقل دورانی وجود داشته که امکان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانه اش نبوده است و شیعیان معمولاً در مسیری که امام به مرکز حکومت رفت و آمد می کرد، توفیق زیارت چهره آن حضرت را داشته اند. در کتاب الغیبه آمده است که در یوم النـوبه (روز مـراجعه امـام بـه مرکز حکومت) شـور و شـعفی در میان مردم پدید می آمد و خیابانها مملو از جمعیت می شد. آن گاه که امام در خیابان حضور می یافت، هیاهو خاموش می شد و امـام از مـیان مـردم عبور می کرد.  @heiatommolaemmeh