روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد صبح امید که بد معتکف پرده غیب گو برون آی که کار شب تار آخر شد آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد چهل روز که نه، ۴۰ سال هم نه، چهل قرن بگذرد و نام تو در جاودان ترین داستان ها برای تاریخ این مرز و بوم به یادگار خواهد ماند و شب‌ها مادران این خاک در لالایی برای کودکانشان از تو خواهند گفت... تو بی‌شک هم‌پای نام ایران جاودانه خواهی ماند... بودن در دوره‌ای که تو بودی و برای ما حماسه آفریدی، افتخار خواهیم کرد... دلم برایت تنگ شده، خیلی. پر از حس نوشتنم برایت و دستم به قلم نمی‌رود... @heiatommolaemmeh