شنیدین تو یه شهر خشکسالی اومده بود، مردم تصميم گرفتن جمع بشن و برای باران دعا کنن؟
بعد میگن بین همممه جمعیت،
فقط اون بچه ای مؤمن واقعی به این کار و حرکت بود که با «چتر» اومده بود...
حالا منم صبح با ساک [کوچک] سفر، رفتم دانشگاه.
باید امروز بلیت گیر میومد و من میرفتم...