فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه تولدتان❤️ ☕️ یک فنجان کتاب ... همیشه یک تسبیح گِلی دستش بود. بهش گفتم: " آقا محسن، هی با این تسبیح چی میگی لب میجنبونی؟" به خودم میگفتم اگر به من بود، این سی و سه تا دانه را ظرف دو دقیقه قِرش می دادم می رفت، صدتایی نیست که این همه مشغولش شده است. _دارم برای زمین ذکر میگم! تا دید نزدیک است چشمانم از حدقه بزند بیرون، گفت : _روی این زمین میخوابیم، راه می ریم، نباید مدیونش بشیم! در دلم به ریشش خندیدم. _ "خداوکیلی" ذکر گفتن برای زمین دیگه چه صیغه ایه که از خودتون درآوردید؟! اصلاً نمی فهمیدمش. 🍃به نقل از داییِ خانمِ آقا محسن🍃 🌸 @hekayate_deldadegi 🌸