💢 آب معدنی!
🥀 پدری توی بیمارستان نفس های آخرش رو می کشید و سه تا پسرهاش بالای سرش بودند.
🍀رو کرد به پسر اولی و گفت: رستورانها مال تو!
🌿 رو کرد به پسر دومی گفت: هتلها هم مال تو!
🌱 به پسر آخری هم گفت: عزیزم! سوپر مارکت ها هم مال تو و از دنیا رفت.
🌻سه تا پسر شروع کردند به گریه و زاری، دکتر که شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشید. فردا پس فردا سرتون به املاک گرم میشه و داغتون یادتون میره؛ ولی هیچ وقت پدرتون رو فراموش نکنید و براش فاتحه و خیرات کنین.
🍁 پسرها گفتند: چی میگی واسه خودت آقای دکتر؟! کدوم مِلک؟! کدوم هتل؟!
پدر ما از دار دنیا هیچی نداشت، اون با نیسان، آب معدنی می فروخت، داشت کارهاشو بین بچهها تقسیم می کرد!
#طنز