🏴⚘⚘ 💥 مخمس عاشورایی علامه طباطبایی (ره) گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم با همین قافله ام راه فنا مى پویم دست همت ز سراب دو جهان مى شویم  شور یعقوب کنان یوسف خود مى جویم «که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم» گفت هر چند عطش کنده بُن و بنیادم زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم فاش مى گویم و از گفته خود دلشادم «بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم» من به میدان بلا روز ازل بودم طاق کشته یارم و با هستى او بسته وثاق منِ دل رفته کجایم و کجا دشت عراق طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق «که در این دامگه حادثه چون افتادم؟» نوحه سینه من گر شکند سُمّ ستور ور سرم سیر کند، شهر به شهر از ره دور باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور سایه طوبى و غلمان و قصور و قد حور «به هواى سر کوى تو برفت از یادم» تا در این بزم بتابید مه طلعت یار مى خورم خون دل و یار کند تیر نثار پرده بدرید و سرگرم به دیدار نگار نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار «چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم» تشنه وصل و رام آتش دل کارم ساخت شربت مرگ همى خواهم و جانم بگداخت از چه از کوى توام دست قضا دور انداخت کوکب بخت مرا هیچ منجّم نشناخت «یا رب از مادر گیتى به چه طالع زادم؟» yon.ir/UA1ul 🔰 @ofogh_howzah  🌾🌾