بصیرت:
مباهله پيامبر(ص) با نصاراي نجران(24 ذي حجّه، سال نهم هجري قمري)
در عصر ظهور پیامبر خدا (ص) زبان و فرهنگ قومی اهالی سرزمین جزیرةالعرب گرچه عربی بود ولی از نظر اعتقادی مردم این منطقه را می توان به چند گروه تقسیم کرد. پیروان دین حنیف ابراهیم (ع) ، یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان ، بت پرستان ، صابئان و حتی بی دینان و دهریان از جمله ساکنان این سرزمین بزرگ عربی بودند.(1)
از بین آنان ، پرستان بیشترین ساکنان این منطقه را تشکیل داده و بیشترین اذیت ها و آزارها را برای پیامبر (ص) و مسلمانان به وجود آوردند.
اما مسیحیان در چند منطقه جزیرة العرب ساکن بودند. گروهی در شامات واقع در شمال جزیرة العرب ، دسته های کوچکی در وادی القُری و عده زیادی در نجران واقع در جنوب جزیرة العرب و شمال یمن زندگی می کردند.
نجران که از شهرهای آباد و پُرجمعیت یمن محسوب می شد ، دارای نظم اجتماعی و اداری خاصی بود که توسط مسیحیان این شهر اِعمال می گردید. کارگردانان این نظام حکومتی سه شخصیت بودند: 1. سید ( بزرگ شهر ) 2. عاقب ( متصدی برقراری انتظامات و مجری قوانین ) 3.اسقف ( رئیس مذهبی شهر ).در این شهر معبد بزرگی به شکل کعبه وجود داشت که محل عبادت مسحیان بود و اهالی این منطقه رابطه عمیقی با حکومت و مردم حبشه در آن سوی دریای احمر داشتند و از پشتیبانی های آنان برخوردار بودند.(2)
به هر روی ، پس از فتح مکه معظمه و طائف و مسلمان شدن اهالي يمن و عمان، اکثر مناطق جزيرة العرب در پوشش نظام اسلامي و حکومت توحيدي پيامبر اکرم(ص) قرار گرفت.
اما منطقه نجران هنوز در دین و آئین خویش باقی بوده و نسبت به اسلام و حکومت توحیدی رسول خدا (ص) رویِ خوش نشان نداده بود.
پيامبر(ص) براي بزرگان اين منطقه نامه هايي ارسال و آنان را به پذيرش دين اسلام و يا پرداخت جزيه[ ماليات ويژه اهل کتاب ] فرا خواند.
سران مسيحي نجران درباره نامه پيامبر(ص) به مشورت پرداخته و با افراد زيادي در اين باره گفت و گو کردند. ولي به خاطر فضا و تبليغات ضد اسلامی که در آن منطقه حاکم بود ، سران مسیحیت هیچ یک از پيشنهادهاي رسول خدا(ص) را نپذيرفتند و براي رفع اين معضل ، سه تن از بزرگان آنان ، يعني:ابوحارثة بن علقمه[اسقف اعظم نجران و نماينده رسمي کليساي روم در منطقه]، عبدالمسيح بن شرحبيل [ عاقب و مسئول اجرایی منطقه] و اهتم [ياايهم] بن نعمان [ سيد و ريش سفيد مسیحیان ] به همراه ده تن و به روايتي سي تن و به روايتي ديگر شصت تن از مسيحيان نجران عازم مدينه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفت و گو پر دازند و راه حل مناسبی پيدا کنند.
آنان ، پس از ورود به مدينه منوره وارد بر پيامبر خدا(ص)در مسجد النبي شدند،ولي پيامبر(ص)اعتناي چنداني به آنان ننمود. مسيحيان علت آن را نمي دانستند و به نزد عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که پيشينه آشنايي با آنان داشته رفتندو علت را جويا شدند. ولي آن دو نيز چيزي در اين باره نمي دانستند و آنان را به نزد امام علي بن ابي طالب (ع) که نزدیکترین فرد به رسول خدا (ص) بود، راهنمايي کردند.مسیحیان به حضرت علی (ع) متوسل شده و علت بی اعتنایی پیامبر (ص) را از او پرسیدند.
امام علي(ع) فرمودند: چون شما با لباس هاي فاخر و زینت شده و صليب به گردن آويخته وارد مسجد شديد ، رنجش پيامبر خدا(ص) را فراهم و وی را از خودتان ناخوش نمودید.اگر می خواهید با شما گفت وگو کند ، بايد لباس هاي خود را تغيير داده و با وضع ساده و بدون هيچ گونه تزيين به زر و زيوري بر آن حضرت وارد شويد، تا مورد استقبال وي قرار گيريد.
مسيحيان نجران ، بر اساس فرموده حضرت علي(ع)، لباس و ظاهر خود را تغيير و با وضع ساده و عادي بر پيامبر(ص)وارد شدند و با آن حضرت
به گفت و گو پرداختند.
پيامبر(ص) با آنان در باره توحيد و شرک ، نحوه آفرينش حضرت عيسي (ع) و ارتباط وي با خداي سبحان و باطل دانستن عقايد مسيحيان در باره تثلیث و مسایلی دیگر گفت و گو کرد.امّا سران نجران گفتار آن حضرت را نپذيرفته و بر عقايد باطل خويش اصرار ورزيدند.
آنان، براي فرار از پذيرش حق و به کرسی نشاندن سخنان و اعتقادات خویش ، پيشنهاد مباهله دادند. بدين معنا که دروقت معين ، در جايي به عبادت و راز و نياز به در گاه خداوند متعال پرداخته و بر طرف مقابل نفرين کنند تا خداوند متعال ، بر دروغ گو و باطل گرا عذابي نازل و او را نابودسازد.
در همين زمان آيه اي بر پيامبر(ص) نازل و از مباهله بامسيحيان استقبال کرد.
در این آیه شریفه آمده است : فَمَن حاجَّکَ فيهِ مِن بَعدِ ما جا ئَکَ مِنَ العِلم فَقُل تَعالوا نَدعُ اَبنائَنا وَابنائُکُم وَ نِسائنا وَ نسائکُم وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَکُم ثُمّ نَبتَهل فَنَجعَل لَعنَتَ الله علی الکاذِبینَ.(3)
یعنی : پس هر کس با تو در باره او [ حضرت عیسی "ع"] در مقام مجادله برآید ، بعد از آن که به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی ، بگو: بیایید ما و شما بخوانیم فرزندان ، زنان و نفوس خودمان ر