📌عشق و زیبایی در نقاشی مکتب اصفهان و حکمت صدرا
#معرفی_پایان_نامه
دکتری تخصصی (PhD) 1398
رشته: هنر
پدیدآور: حسن رزمخواه استاد راهنما: افسانه ناظری استاد راهنما: مهدی حسینی استاد مشاور: اصغر جوانی استاد مشاور: مهدی امامی جمعه
دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی
📌چکیده:
🔹در اواخر قرن دهم هجری به موازات تحول در ساختار فکری و فلسفی، در مکتب نقاشی اصفهان، نیز شاهد تحولاتی هستیم، تحولاتی که در رأس آنها نقاشان بر جسته مکتب اصفهان، مانند صادقی بیک افشار و رضا عباسی قرار گرفتهاند. رضا، سبک و اسلوبی را در پایتخت صفویه در اصفهان، بنا کرد که به تدریج معین مصور، محمدیوسف، افضل الحسینی و محمد قاسم و عدهای دیگر از آن پیروی کردند.
🔸این روش در قیاس با ساختار هنری دورههای قبل متفاوت بود. این تغییر روش که بهنظر میرسد در وهله نخست در تفکر فلسفی زمانه رخ داده است؛ تحولی که گویی ملاکهای زیباشناختی نقاشی مکتب اصفهان را تحت تأثیر قرار داد و در رأس این تحول، محمدبن ابراهیم قوامی شیرازی (ملاصدرا) قرار دارد که در حکمت متعالیه خود به تبیین عوالم ادراکی انسان پرداخت.
🔹او عشق را مدیون زیبایی میدانست و زیبایی را مایه جوشش و خروش عشق برمیشمارد. هنرمندان به مدد کشف خیالی و به کارگماشتن تصویر، وجد عاشقانه وجود خود را تبیین ذوقی میکنند. آنان همچون حکیمان در اندیشه بیان حقیقت هستند اما شیوهها و شگردهای بیانی آنان بربنیان عاطفه استواراست.
🔸ملاصدرا به عالم خیال، توجه خاصی نمودهاست؛ وی به تمثیل و استحسان (به حسن رساندن) به عنوان دو کارکرد مهم عالم خیال در عشق و زیباییشناختی، پرداخته است. برغم اقتدار حکمی، مکتب صدرایی و تأثیری که نگرههای وی بر شالودههای کالبدی و محتوایی مکتب نقاشی اصفهان داشت متأسفانه کاوشهای اکتشافیِ اندکی در نسبت شناسیِ نگاه ملاصدرا به عشق و زیبایی و خصوصیات مکتب اصفهان به عمل آمده است.
🔹این پژوهشکه به روش توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی انجام شده است، به تبیین نسبت ارزشهای زیباشناختی متمایز نقاشی مکتب اصفهان با مؤلفههای فکری و مبانی حکمی ملاصدرا در باب عشق و زیبایی پرداخته است. یافتههای تحقیق، مبیّن آن است که بین برخی از ویژگیهای بصری خاص نقاشی مکتب اصفهان و آرای ملاصدرا در باب عشق و زیبایی نسبتی وجود دارد.
#هنر_متعالي
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121