°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 6⃣ ژیل
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 7⃣ زشته با وسایل بریم خونه ی مردم😔 پس من رفتم.حمید قاضی این را گفت و رفت.😔صدایی از پشت در پرسید:بله،کیه؟؟😒😒 وژلا تا خواست چیزی به ابراهیم بگوید،در منزل روبه رویش بازشد☺️☺️ سلام. سلام علیکم،بفرمایید،خوش امدید😊☺️ خوش باشید! ابراهیم تا همسرش را معرفی کرد با هم داخل حیاط کوچک خانه شدند و از لبه ی پله ی گلی بالا رفتند.😊 یا الله! یا الله!😊😊 بفرمایید داخل.☺️☺️ زنی چادر به سر به ان ها سلام کرد و خودش را به ژیلا رساند و با او روبوسی کرد و دوباره به ان ها خوشامد گفت:بفرمایید داخل☺️☺️ ژیلا که خجالت می کشید ،گفت: باعث زحمت شدیم.ببخشید تو رو خدا😒😒 شما وحاج اقا همت تاج سر ما هستید ،این چه حرفی است که می زنید☺️☺️☺️😊😊 ژیلا این را که شنید کمی ارامش پیدا کرد وگفت:خیلی ممنون😊☺️ 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 @Hemmat_channel