🌹قسمت پنجاه وسه
#کرامات_و_معجزات_شهدا
👌تو شش ماه من از گذشتم به حاج رضا گفتم. گاهی تحسینم میکرد، گاهی اخم، گاهی گریه؛ اما کلا همیشه بهم میگفت تو نظر کرده حاج همتی.
☺️امروز پنجشنبه است به عادت همیشگی اول راهی مزار شهدا دوتا دست گل خریدم یکی برای شهدا یکی برای حاج رضا.
🕊اول رفتم قطعه
#سرداران_بی_پلاک و آخر مزاری که به یاد
#حاج_ابراهیم_همت بود.
از مزار خارج شدم از همون راه قصد آسایشگاه دیدن حاجی کردم 🙈
تا آسایشگاه سه ساعتی تو راه و ترافیک بودم مستقیم رفتم اتاقش.
-سلام
+سلام چرا زحمت کشیدید
-زحمتی نیست
+مادر شما رو فردا ناهار دعوت کردن.
😍❤️دلم میخواست جیغ بکشم از خوشحالی.
🛍رفتم خرید یه روسری خیلی خوشگل خریدم. تا رسیدم خونه چادر مهمونیم اتو کردم چادر معمولی مهمونیم گذاشتم.
😌وای خدایا از هیجان خوابم نمیبره تا ده صبح همش به ساعت نگاه میکردم تا ده شد با ذوق حاضر شدم.
💐وسط راه یه سبد گل رز قرمز و سفید خریدم.
ادامه دارد...
#حنانه
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f