کتاب را که می خواند گفت : بابا ! گفتم : جان ِ بابا . گفت : اینجا نوشته تو اگر دعام کنی حرفم بیشتر پیش خدا در رو دارد .. گفتم : من و ننه‌ات که صبح تا شب داریم دعات می‌کنیم ؛ گفت : آن را که میدانم ، میخواهم دعا کنی دعای من ، به گوش خدا برسه دعا کردم ، آخرش هم به آسمان گفتم : فقط تا حدّی که داغش را نبینم ! 🌱. ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh