سلام علیکم در این سه شب احساس میکردم در خرابه شامم خصوصاً شب دوم که سه دختر شهید اومدن و از دردهای یتیمی میگفتند احساس میکردم شهیدم کنارم نشسته من مطمئنم دعای مادر شهید و دختران شهید کربلای بچهها را راه انداخت شب آخر حس میکردم روی زمین نیستم رفتم خیلی بالا خیلی خیلی بالا در حدی که احساس میکردم رها شدم آزاد شدم از دنیا و سختیها و گناهان کثیفش
شب آخر یاد نمایش و روضه های فاطمیه افتادم یعنی حس کردم توی مجلس فاطمیه نشستم
درکل با این سه شب کربلا گرفتم و خیلی چیز های ....
یار قدیمی دورم از اهدنا الصراة مستقیمی
خوش به حال اونی باش بودی صمیمی
یارقدیــــــــــــــــــــــــــــمی
#حس_و_حال
#خاطره
#خاطره_مراسم_شهادت_حضرت_رقیه_۱۴۰۲