برومند: سلام ضمن عرض تشکر و قدردانی ازشمامربی و دوستی مهربان حسین جان خیلی صبورترشده قبلازودترازکوره درمیرفت به قول خودش کظم غیض پیداکرده.قبلاواسه نمازبایدچندین بارصداش می کردیم ولی الان بیشتر اوقات خودش می ایستده واسه نمازواگرهم نیازبه تذکرداشته باشه همون باراول میپره واسه نمازآماده میشه.رواسم شهداحساس شده واگرنکته یاپیامی ازشهداببینه شاخکاش میجنبه وتانخونه وبه فکرفرونره ولکن نیست.نحوه شهادت شهدابراش جالب شده و تااسم شهیدی رومیشنوه می‌پرسه «مامان چطوری شهیدشده؟» .قبلاازنصایح پدرش ناراحت میشد ولی الان به گفته های پدرش احترام می‌زاره ومیگه حق با شماست.اگه تذکری بهش بدیم میگه آخرین باری بود که این اشتباه دیدین وتکرارنمیشه.به من وپدرش احترام می‌گذاشت ولی الان بیشتر رعایت میکنه.جالب اگه این واستون تعریف کنم نمیدونم عیبش محسوب میشه یاحسنش،وقتی برادر کوچکترش به من بی احترامی می‌کنه بدجورازخجالتش درمیاد.مهربون بودخیلی، واین ازخصلتهای خوبشه ولی مهربونترهم شده محال کاری ازش بخوام وبگه الان نه نمیتونم وبه بعداموکول کنه مااینهمه تغییررومدیون زحمات بی وقفه وبی منت شما هستیم من هم همسرم یکماه برای خدمت کربلابودن وهمه سختیهایی که همسرتون ازدوری شمامیکشیدروکاملاباپست واستون درک می کردم وهرروزدعاگوی ایشون بودم حتی دعاگوی کسایی که کمک حال ایشون بودن مادر حسین برومند