متن و ترجمه دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان :
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین.[1]
خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پردهپوشی مرا از گناه محفوظ دار، ای بصیرترین بینایان عالم.
۱. اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ؛ خدایا به من قوت بده که در ماه رمضان خوب عبادت کنم و امر تو را اطاعت کنم ؛ نباید فراموش کرد قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است.[2]
حکایت:
سالها پیش در مشهد پیرمردی بود بالای صدسال عمر داشت؛ ولی نمازهایش را ایستاده میخواند! همان پیرمرد یکبار سبک را بهزور برمیداشت؛ بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است.
توان امیرالمؤمنین علیهالسلام الهی بود:
امیرالمؤمنین نان خشک را نمیتوانست بشکند، ولی قلعۀ خیبر را فتح کردند و آن رشادتها را آفریدند و یاران ایشان گفتند: شما با این شجاعت و... چطور نان خشک را نمیتوانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوۀ روحانی بود و این به قوۀ جسمانی است.[3]
لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، پس ممکن است شخصی شصتساله باشد، ولی قوت عبادت او از جوانان بیشتر باشد؛ لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد. در دعای کمیل هم این دعا ازخداخواسته میشود که «قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی» [4]
چرا خیروبرکت کم شده است
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت میکردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوتگاه خود بیرون میآمدند و دنبال کسبوکار میرفتند؛ تاجرهای ما هم اینطوری بودند! دعا میخواندند؛ زیارت عاشورا میخواندند و... بعد به محل کسب میرفتند؛ ولی الان چه...؟! لذا خیروبرکت هم کم شده است.
۲. وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ؛ خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی؛
که اگر اینطور شد؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا میکند؛ دعای ابوحمزه خواندن هم مزه پیدا میکند؛ دعای افتتاح مزه میکند؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه میکند و... بدانیم که عبادت هم مزه دارد.
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر میگیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته میشود «إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ»[5] پس دعا و عبادت مزه دارد.
۳. وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ؛ خدایا به کرمت به من توفیق اداء شکرت را بده
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن «الهی شکر» گفتن است؟ تشکر از خداوند است؟
نه؟! شکر یعنی اینکه نعمتهایی که خداوند تبارکوتعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم؛ اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند، شکر گوش سالم است؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کردهام.
خدایا به من توفیق بده شکر تو را بجا آورم
شعر:
شکر نعمت نعمتت افزون کند * کفر نعمت از کفت بیرون کند
۴. وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ؛ خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن و توفیق ترک گناه بده
تو ستارالعیوب هستی من را حفظم کن تا کسی از گناهان من باخبر نشود.
خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد:
در روایت آمده است؛ اگر گناه بو داشت، هیچ دونفری پهلوی هم نمینشستند «لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم»[6] اگر از گناهان هم خبر داشتید هیچکس جنازه دیگری را دفن نمیکرد؟! باید خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد.
البته اولیای الهی بوی بد گناه را متوجه میشوند؛ امثال شیخ رجب علی خیاطها متوجه بوی گناه میشدند؛ لذا گناه بو دارد؛ ایمان هم بو دارد.
حکایت:
اویس به دیدن پیامبر خدا آمد، ولی ایشان تشریف نداشتند و بهخاطر قولی که به مادر داده بود منتظر رسولالله نماند و به یمن برگشت، وقتی رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) وارد منزل شدند؛ فرمودند بوی اویس به مشامم میرسد «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن»[7] بوی ایمان اویس منزل رسولالله را معطر کرده بود.[8]