سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی، که وقتی حسین به او اجازه بازگشت از صحنه‌ی کربلا را داد، خطاب به امام گفت: آیا ما تو را بگذاریم؟! آنگاه در این باره که حق تو را بجای نیاورده‌ایم چه عذری در پیشگاه خدا بیاوریم نه، به خدا سوگند تو را تنها نخواهیم گذاشت. آن قدر با آنان خواهم جنگید تا نیزه‌ی خود را در سینه‌ی آنان بشکنم و تا بدان هنگام که قبضه‌ی شمشیر در دست من است بر آنان خواهم تاخت و اگر دیگر اسحه‌ای در دستم باقی نماند، با سنگ خواهم جنگید و هرگز از تو نخواهم شد تا آن که همراه تو (بجنگم تا) بمیرم ترجمه به روز این جملات مسلم بن عوسجه این میشه؛ آقاجان، یا امام زمان! تا جون دارم تو خط تو می‌مونم و می‌جنگم، امروز میتونه این نیزه و سلاحی که مسلم گفت تو سینهٔ دشمنت جا میدم، قلم و علم یه دانشجو یا طلبه باشه، فرزندپروری یک خانم باشه، صداقت یه کاسب باشه یا حجاب یه خانم و... با این سلاحم میشم تو چشم دشمنات، یا امام زمان (عج) منبع: موسسه فرهنگی رسانه‌ای نفحات صبح