🇮🇷حزب الله سایبری🇮🇷
تقدیم به سردار لبخند و آرامش حاج قاسم سلیمانی نام تو برده شد و کوه تنش لرزیده ابر، باران شد و چشمان ترا بوسیده نام تو برده شد و آب به جریان افتاد گریه هایم بغل قاب به جریان افتاد شعر افتاد به جانم که پریشان باشم لحظه ای هم تپش خون شهیدان باشم یک نفر آمد و بغض قلمم را تر کرد جگر سوخته ی شعر مرا پرپر کرد روی دستان خدا نعش شهید آوردند آیه ی زنده ی قران مجید آوردند دل به دریا زده ام تا نفسی تازه کنم عشق را با کفن سرخ تو اندازه کنم وَ خداوند زده بوسه به پیشانی تو آسمان ها شده درگیر پریشانی تو چشم ها پنجره در پنجره بارانی شد بغض ایران همه فریاد سلیمانی شد حمزه و مالک اشتر به تو لبخند زدند عطر دستان خدا را به تو پیوند زدند نوش داروی پس از مرگ رفیقان بودی بخدا معنی آرامش ایران بودی رسم مرانگی ات شهره آفاق شده دل به دریا زدنت مکتب عشاق شده زخم ابروی تو آبستن دریا بود و که خداوند ترا غرق تماشا بود و در شب خوف و خطر سینه سپر کردی و بعد لب فرو بستی و دل خون زِجگر کردی و بعد نتوان گفت چه کردی و خدا می داند سِرّ سرداری تو کربُبلا می داند چقدر عطر شهادت به تنت می آید حسن یوسف زِ گل پیرهنت می آید دوست داری که سرت را به خدا پس بدهی خون خود را به لب خاک مقدس بدهی تو همه زنده به عشقی و مدد می گیری خاک ایوان دمشقی و مدد می گیری گر چه از قافله ی عشق کمی جا ماندی دست تقدیر سرشته است که تنها ماندی تا که خاکستر فتنه ،به حریفان باقی ست خون ققنوس به پیراهن ایران باقی ست ننگ تاریخ به اندیشه ی تکفیری هاست رمز پیروزی ما گفتن یابن الزهراست ننگ مان باد اگر گریه و سازش بکنیم سمت شیطان صفتان سجده و خواهش بکنیم ننگ مان باد که برجام دگر بنویسید باید از نصرُ من الله،خبر بنویسید شیعه تا در رگ خود خون مبارز دارد از حسین بن علی مشق مجوز دارد روی تسلیم نداریم به چشم آبی ها این خبر را برسانید به وهابی ها عاقبت عطر تو در قدس گذر خواهد کرد مهدی فاطمه(عج) را باد خبر خواهد کرد (میم) قاسم ،غزل مردی و مردانگی است سمت معشوق دویدن سَر دیوانگی است دو قدم مانده به پابوسی خورشید امّا گر چه رقصیده به خون شاخه امید امّا (عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد) *1 آنچه تقدیر نوشته است همان خواهد شد 1* ( حضرت حافظ)  محمد حسن اسفندیارپور mohammad_hasan_esfandiarpour