🏴 بخشی از دلنوشته حمیدحسام در سوگ حاج میرزا محمد سلگی: 📝خداحافظ پهلوان ابوالفضل مرام / در روزهای خلوت خیابان‌ها و سکوت دور از هیاهوی شهرها، عبور از نشئه دنیا و رسیدن به سر چشمه بقا، طعمی دارد از جنس طعم غریبی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که تو حاج میرزا، ای رفیق خوب خدا، دیشب آن را چشیدی. انگار که ۳۵ سال با دو پای بریده و زخم پهلو و سرفه‌های شیمیایی مانده بودی که این نوع شهادت در سکوت را به ما نشان دهی. شهادت غریبانه و دفن شبانه و اصرار و تاکید برای نیامدن مردم یک شهر -که همواره متحدثان حسنت بودند- جگرم را در گلزار شهدای نهاوند سوزاند و ثانیه‌های خلوتم را پر از روضه کرد. دیشب، هر کس پیامی فرستاد، برایش نوشتم: نمی‌دانی چقدر سخت است دفن شبانه و غریبانه مردی که اقا تمنای دیدنش را داشت‌ دیشب برای هزاران نفر که از خانه با اشک بدرقه‌ات کردند، شب سختی بود و شب راحتی بود برای تو که ۳۵ سال پیش مخاطب ندای «ارجعی الی ربک شدی» و ماندی تا علم‌الهدی باشی در عصر دلتنگی‌ها. خداحافظ پهلوان ابوالفضل مرام روزهای رزم شلمچه و مجنون و فاو و مرصاد