💥جوانی که غافلگیرانه به صورت روحانیون تیغ میکشید
💥شاگرد اول مدرسه بودم.
💥شاغل بودم
💥در خانه بودم.
💥هر وقت بیکار میشدم میرفتم اینستاگرام پستهای اینترنشنال را نگاه میکردم.
💥تشویق میشدم با تیغ به روحانیون حمله کنم تا خبرش پخش بشود.
💥اولین بار که تصمیم به تیغ کشیدن کردم یک روحانی را دیدم سر حرف را با او بازم کردم و هنگام خداحافظی به صورتش تیغ زدم و فرار کردم! رفتم خانه و دیدم خبرش در اینستا پخش شده. گفتم اگه اخوند دیگهای رو دیدم اونو هم بزنم!
💥روحانی دوم را در متروی رودکی دیدم چون عبا و عمامه داشت با این که او را نمیشناختم گفتم این آدم بدیه فکر میکردم باید اینو بزنم! وقتی به یک جای خلوت رفت با تیغ یک ضربه به گردنش زدم و فرار کردم به سمت محل کارم!
💥شیوه استفاده از ماسک و دستکش را از فضای مجازی مثل اینترنشانال یاد گرفتم.
💥تحت تأثیر تنشهای فضای مجازی بودم