از قطار جا نمانیم....! انسان می‌بیند رمضان دارد میرود؛ مثل قطاری که آخرین واگنش رسیده ست و ما هم در راهی مانده‌ایم که حتی امید معجزه‌ای در آن نیست. اگر سوار نشویم، تنهایی است! من یادم نمی‌رود که یک احساس عجیبی از حرکت قطارها از کودکی در ما بود؛ چون شنیده بودیم که اگر به قطار دیر برسیم، می‌رود،آنقدر رفتنِ قطار رنجمان می‌داد که ما حتی از قطار پایین نمی‌آمدیم، گاهی هم فکر می‌کردیم که اگر قطار رفت به کجای آن بچسبیم؟! حال که قطار ، لحظه‌ها و روزها و شب‌هایش دارد می‌گذرد، ما اگر جا ماندیم و نرسیدیم، محرومیم و ملعونیم...🍂 📚 بهار رویش- ص۱۲۷-استاد صفایی حائری @hojre_name