بدا به حال سوداگران ارز!!!!
در تاریخ ایران آورده اند که وقتی روس ها در اوایل اسفندماه 1206، تبریز را اشغال کردند و دولت ایران خود را در آزمون سخت جنگ دید، فتحعلی شاه قاجار جماعت دربار را به دور خود جمع کرد و بر تخت جلوس نموده فرمود: اگر امر دهيم كه ايلات جنوب با ايلات شمال يكمرتبه بر روس منحوس بتازند چه پيش خواهد آمد؟
جملگی درباریان گفتند: بدا به حال روس! شاه مجددا پرسيد: اگر فرمان دهيم قشون خراسان با قشون آذربايجان تواما بر اين گروه بيدين حمله كنند چطور؟
باز جواب دادند: بدا به حال روس!» اين پرسش و پاسخ چندبار تكرار شد كه
شاه ناگهان برخاست و «شمشير خود را به قدر يكوجبي از غلاف بيرون كشيد» و فرياد زد: «كشم شمشير مينايي/ كه شير از بيشه بگريزد/ زنم بر فرق پسكيويچ/ كه دود از پطر برخيزد.»
عدهاي «خود را به پايه تخت قبله عالم رساندند و به خاك افتادند و گفتند: قربان مكش! مكش! كه عالم زيرورو خواهد شد.»
شاه با ديدن تضرع آن ها، خشم خود را فرو خورد و گفت: «
دستور ميدهيم با اين قوم بيدين كار را به مسالمت ختم كنند.»
باز اين چند نفر به خاك افتادند و از اينكه شاه «شمشير خود را از غلاف نكشيدهاند» تشكر كردند.
❇سیاست گذاری بدون اقتدار و صحبت های دکتر فرزین با این حجم دلال، سوداگر و خارج کننده سرمایه تنها در حد«بدا به حال سوداگران ارز» معنا می دهد و بس!
🗒 به هنر حکمرانی و توسعه بپیوندید و مطالب را جهت آگاهی بیشتر هموطنان بازنشر کنید👇
https://eitaa.com/hokmraniirani