آمار متجاوزان و قوانین الکن معمولا به آمار تجاوز و آزار جنسی در کشورهای توسعه‌یافته اشاره می‌شود تا به طور ضمنی رویکرد برابری جنسیتی در این کشورها و آزادی زنان را دارای پیامدهای اخلاقی ناشایست و مضر برای زنان و کودکان نشان دهد. در مقایسه و تحلیل آمار جرایم جنسی کشورهای مختلف، باید به چند نکته توجه داشت: ۱- در مقایسه آمار جرایم باید به تفاوت تعریف آن در قانون جزایی هر کشور هم توجه داشت، آمار آزار جنسی فقط به آمار تجاوز محدود نیست و مواردی چون پورنوگرافی کودکان را هم شامل می‌شود و از آن مهمتر سوءاستفاده از موقعیت و برقراری رابطه جنسی با کارمند یا کارگر زیردست، موکل، بیمار و ... نیز به عنوان آزار جنسی در محل کار در همین آمار می‌آیند. در اکثر کشورهای غربی، تمتع شوهر از زن در صورت عدم تمایل زن، تجاوز محسوب می‌شود، تمتع جنسی از فرد زیر سن رضایت به رابطه جنسی (که در کشورهای مختلف ۱۶ یا ۱۸ سال است) با وجود رضایت و خواست فرد زیر آن سن، باز هم تجاوز جنسی محسوب می‌شود. در ایران سن رضایت به رابطه جنسی تعریف نشده و آزار جنسی در محیط کار به رسمیت شناخته نمی‌شود. ۲- مقایسه آمار تجاوز در کشورهای مختلف دشوار است چون بیشتر کشورها آمار رسمی یا دقیق ندارند. پایین بودن آمار آزار جنسی یا تجاوز در بعضی کشورها به معنای کم بودن وقوع آن نیست، بلکه به معنای پایین بودن گزارش آن به دلایلی چون حفظ آبروست. بعضی از کشورها به جرایم جنسی حساس‌تر هستند و در ثبت و رسیدگی به  آن دقیق‌تر عمل می‌کنند در نتیجه آمار بالاتری گزارش می‌کنند. آخرین آمار جهانی برای سال ۲۰۰۸ است که در آن آفریقای جنوبی بالاترین نرخ تجاوز در جهان را دارد، ۹۱ در صدهزار نفر. بعد از آن کشورهای سوئد با نرخ ۵۳ و نیوزلند با ۳۰ و آمریکا با ۲۸.۵ قرار دارند. بین توسعه‌یافتگی یا برابری جنسیتی با نرخ تجاوز رابطه معنادار آماری وجود ندارد. در فقدان آمار دقیق از تجاوز و تعرض جنسی می‌توان شاخص دیگری را موردتوجه قرار داد: تجاوز گروهی. این جرم بیشتر در کشورهایی با فرهنگ زن‌ستیزی رخ می‌دهد: هند، پاکستان، یمن و … پس انتظار می‌رود نرخ تجاوز و آزار جنسی نیز در این کشورها بالا باشد با وجود اینکه گزارش نمی‌شود. ۳- تحقیقات نشان می‌دهد که عامل اصلی تجاوز نه لباس قربانی یا رفتار او که دقیقاً نگاه جنسیت‌زده متجاوز است که زنان را به عنوان سوژه نگاه جنسی می‌بیند و در صورت فراهم بودن شرایط، زن را مورد هجوم قرار می‌دهد. «مطالعه اثر مولفه‌های اجتماعی-فرهنگی والدین بر مزاحمت جنسی (خیابانی) فرزند پسر» از احمدی و بیورانی (مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، ۱۳۹۵) نشان می‌دهد که در جامعه نمونه شامل ۳۸۰ مرد جوان ساکن شهر سنندج به جز ۱۸ نفر بقیه یکی از انواع مزاحمت خیابانی را انجام دادند که ۱۲ درصد دارای مزاحمت زیاد بودند و ۸ درصد مزاحمت در حد متوسط. میزان سنتی‌بودن، میزان جنسیت‌زدگی و میزان خشونت در خانواده تاثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند. همان دیدگاه سنتی که پوشش زنان را مقصر بزده‌دیدگی آنها می‌داند باعث ارتکاب بزه و مزاحمت خیابانی در میان مردان است. پس مقصرپنداری قربانیان (زنان) و درخواست از آنان برای پوشیدگی بیشتر مشکل را حل نمی‌کند زیرا ذهنیت سنتی مردان که عامل مزاحمت است همچنان باقی است. ۴- نکته مهم این است که برای کاهش جرم، شدت مجازات سودی ندارد بلکه حتمیت مجازات است که باعث می‌شود افراد وقتی احتمال دستگیری و مجازاتشان بالاست طبق قاعده سود و زیان جرم، از ارتکاب آن خودداری کنند مثلا نرخ تجاوز دو کشور با فرهنگ مشابه بلژیک ۲۶ و آلمان ۹ است، این تفاوت به دلیل تفاوت رفتار دستگاه قضایی است، نرخ تجاوز در ژاپن ۱.۲ در صدهزار است. در این کشور ژاپن نرخ ارتکاب جرایم پایین است چون پیگیری پلیس و حتمیت مجازات بسیار بالاست. در ایران مجازات تجاوز اعدام است اما به ندرت روند قضایی منجر به صدور چنین حکمی می‌شود و حتی اگر قربانی بتواند شواهد مادی و پزشکی وقوع رابطه جنسی با یک فرد خاص را به دادگاه ارائه کند، نمی‌تواند به‌عنف بودن را اثبات نماید و متجاوز آزاد می‌شود. باید برای تغییر قوانین چاره‌ای اندیشید، از شدت مجازات کاست و به جای آن متجاوزان بیشتری را به زندان فرستاد. ✍️ فاطمه موسوی ویایه- دکتری جامعه‌شناسی @womensocialproblemsofIran @hooree🌹