*با لباسهاي تنگ و نامناسب*
*آرايش و موهاي رنگ شده*
*و بدون حجاب درست و حسابی ، از خانه بيرون مي آمدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند*
*بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي*
*برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و....*
*گفتم: آنها می بایست چشمانشان را حفظ ميكردند و نگاه نميكردند به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريمها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد*
*اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي*
*تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حق الناس است.پس به واسطه حق الناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري*
*اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم*
*هرچه گفتند قبول كردم*
*بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم*
*درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم*
*همانجا فرياد زدم و گفتم:* *خدايا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا...*
*تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه، بهبودي كامل پيدا كردم*
*اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده*
*دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاولهاي آن روي مچ من باقي است، فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم*
*من به توبه ام وفادار ماندم* *گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم*
*ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟*
*اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد*
*من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد،جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم*
*سخن آخر:*
*عزیزان اینها افسانه نیست،قصه و داستان و خیالبافی هم نیست،واقعیت هایی هست که واقعا وجود دارد*
*✅توصیه میکنم کتاب سه دقیقه در قیامت را حتما بخوانید و به دیگران(خصوصاً جوانان) نیز این کتاب را هدیه کنید که بخوانند،که باعث تحول روحی انسان میشود*
✅ *کتاب سه دقیقه در قیامت و کتابهایی مثل این کتاب که نوشته شده داستان واقعی افرادیست که تجربهای نزدیک به مرگ داشتند*
✅ *کتاب خیلی عالی و خوبیست حتما بخوانید، از دستش ندید. محوریت دینی مذهبی داره. باعث میشه عُمقی تر به کارهایی که در طول روز انجام میدیم و ساده از کنارشون میگذریم توجه کنیم*
---------------------------------------
✅ *نشر این پیام صدقه جاریه است*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹