قبل نماز ظهر صحن گوهرشاد بودم یه پیرمرد باحالی به یه خادمی که ویلچر دستش بود گفت منو میبری دم باب الهادی؟ میخوام برم محفل اشک، خادم گفت بله حتما من گفتم حاج آقا محفل اشک بعد نماز ظهر و عصره، بمونید اینجا نماز جماعتو بخونید بعد برید گفت نه اصلا اینجا خیلی طولانی میخونه نمازو، دوساعت تو رکوع میمونه، میرم همونجا میخونم خیلی خوشم اومد ازش دیدم حاج اقا دقیقا آینده خودمه😂 والا چرا انقدر طولانی میخونید آخه؟ تو رکوع نماز همش یاد حاجی میفتادم که چقدر حرف حق زد😩 من تو تایم رکوعش یه نماز صبح میتونستم بخونم امام جماعت‌های عزیز اگه فکر پیرمردها نیستید فکر ما جوونا باشید