*مصائب مکتوم* یا
*روضههایی که خوانده نشده است*
مشکل اینجاست که همه چیز را با معیارها و مقیاسهای خودمان میسنجیم. مثلا وقتی خدا دارد عذاب جهنّمیان را توصیف میکند که *ثمّ فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه* ، با خودمان میگوییم: «حالا یه زنجیری به طول هفتاد گز دورش بپیچن؛ یه کم طولانیتر از زنجیرهای دنیا هست ولی قاعدتاً نباید خیلی اذیت کنه» ولی نمیدانیم که اوصاف بهشت و جهنم در این خیالات کودکانه خلاصه نمیشوند و باید این حقائق را از کسانی پرسید که آن را دیدهاند و اصلاً اختیار جنّت و نار به آنها سپرده شده:
نقل شده که نبی اکرم فرمود: اگر یک ذراع از زنجیری که خدا در کتابش ذکر کرده بر تمامی ِ کوههای دنیا قرار داده شود، همگی ذوب خواهند شد! و امام صادق گفت: کسی که با این زنجیر به بند کشیده میشود، فرعون ِ این امّت است؛ یعنی همان معاویه!
حالا بیایید ادراکات ناقصمان را کنار بگذاریم و به این توجه کنیم که خدا نه به طاعت مطیعین نیازی دارد و نه به عذاب عصیانگران. عذابش هم از روی عدل است و انتقام، خنک شدن دل، رو کم کنی و تمامی وصفهای مادی و بشری به ساحت قدسش راه ندارد. خودش هم گفته که ذرّه ای ظلم در عذابش نیست *و إنما تجزون ما کنتم تعملون* : جزایتان فقط و فقط و فقط عین همان چیزی است که در دنیا انجام دادهاید.
پس معاویه چه کرده که خدای عادل در مجازات و بی نیاز از عذاب، به چنین عذابی وعدهاش داده. حجم عناد و غلظت کینهاش چقدر بوده که انعکاسش در آخرت، هفتاد گز از زنجیرهایی است که فقط یک گز از آنها دنیا را به آتش میکشد. البته تعجب نداردها! کسی که بتواند علی را با آن همه جاذبهی نورانی ـ که تاریخ را درنوردیده و هنوزم که هنوز است فدایی میسازد ـ در زمان حضور خودش و جلوی چشمان او به «مرد ِ منفور مردم» تبدیل کند، خیلی پرکار بوده و قدرت ِ روحی ِ وحشتناکی داشته برای محقق کردن ِ اعلی درجات شیطنت. چقدر محاسبه و تدبیر و مکر و حیله و ریاضت فکری و تلاش عملی و برنامهریزی و هماهنگی و انسانسازی و جامعهپردازی کرده تا کشش فطری بشر به درّ نایابی مثل علی را کور کند. و چه طور کرور کرور انسان و مقدورات و منابع را بسیج کرده که دنیاپرستی مردم را تحریک کند تا خودشان علی را در زنجیرهای انزوا و طرد و تردید به بند بکشند. بی خود نیست که میگویند دنیا «جهنّم ِ» مومن است. سنگینی ِ مصائبی که معاویه در این دنیا بر روح علی فرو ریخت، «آتش ِ» همان زنجیری است که فقط یک تکّه از آن، تمام کوهها را ذوب میکند و در آن دنیا به دورش پیچیده میشود. بعضی موقعها فکر میکنم همانطور که امثال ما نمیتوانیم از عظمت ائمّهی نور درکی داشته باشیم، عمق خباثت ائمّهی نار هم برایمان نفهمیدنی است و همین نفهمیهاست که مانع از درک «فلسفهی خلود» است ...
بگذریم. همهی اینها را گفتم تا پردههای ضخیمی که جلوی عقل و روحمان را گرفته، کمی تکان بخورد و از لابه لایش، نیمنگاهی بیندازیم به اوج فشار و دردی که بر علی وارد شده است. فقط وقتی میشود نگاهی به مصائب علی انداخت که میزان عذابهای دشمنانش را تصور کرد که آن هم تصور کردنی نیست. تازه این فقط توصیفی از زندگی معاویه در آن دنیا بود و وضعیت «اصحاب تابوت» و «اهل فلق» باشد برای بعدها. سربسته بگویم که این، فقط عذاب «رابع» بود اما این قصه سر ِ دراز دارد؛ «ثالث» و «ثانی» و «اوّل» هم دارد...
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
#روضه_دین
#استاد_حیدری