پیش تر، در ماجرای شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر در هشتم شهریور ۱۳۶۰ دشمن توانست از طریق نفوذ و به دست یکی از اعضای نفوذی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین- مسعود کشمیری) در جلسه شورای امنیت بمب گذاری نماید و اگر این بار هم نتیجه نهایی تحقیقات، به عمدی بودن حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور در ارسباران منتهی شود، یعنی دو بار از یک سوراخ گزیده شده ایم. طبق آموزه های نبی مکرم اسلام که در جنگ اُحد خطاب به یکی از مشرکین (اباعزه الجمحی) فرمودند: "لا یسلع المومن من حجر"، مومن دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شود!
۲- اگر نتیجه ی بررسی های دقیق، عمیق، گسترده و جامع، بر غیر تروریستی بودن ماجرای سقوط بالگرد رئیس جمهور فقید و همراهان حکایت داشته باشد، پای قصور و تقصیر برنامه ریزان سفر به میان می آید و به عنوان فردی که در دوران خدمت چهل ساله خود، در جریان برنامه ریزی سفر ده ها شخصیت، با بالاترین رده حفاظتی بوده ام، بر این باورم که اشتباه بیش از این ممکن نبود!
مهم ترین دلیل اشتباهات هم این است در صفحه شطرنج سیاست، مهره چینی درست انجام نمی شود و عناصری مانند معاون امنیتی وزیر کشور، استانداران و فرمانداران، (به عنوان روسای شوراهای تامین استان و شهرستان)، که متولی اصلی تامین امنیت هستند و نقش راهبری نیروهای انتطامی، امنیتی، اطلاعاتی و نظامی را برعهده دارند، اغلب فاقد سه مولفه اصلی شایسته سالاری یعنی: دانش، تخصص و تجربه هستند و ریشه ی اصلی آن هم به انتصاب های سیاسی و جناحی برمی گردد! نادرست بودن انتصابات نه به دلیل شایسته نبودن مدیران، بلکه به دلیل قرار نگرفتن در جای درست است. شبیه مهره چینی در صفحه شطرنجی که جای رخ، وزیر و سرباز جابجا شده باشد، یا فیلِ شطرنج بخواهد همانند اسب حرکت کند، یا متخصص ارتوپد، جراحی چشم انجام دهد!
در ماجرای سفر رییس جمهور فقید که منجر به شهادت ایشان و چند نفر دیگر از مقامات عالیرتبه گردید، علاوه بر الزامات طبیعیِ سفرِ عالی ترین مقام اجرایی کشور و ضرورت های زمانی (بحران های منطقه ای) و شرایط مکانی (نزدیک بودن به مرزهای شمال غربی)، به نظر می رسد این تدابیر نادیده گرفته شده است:
۲/۱- اگر پیام سیاسیِ ملاقات دو رئیس جمهور ایران و آذربایجان و رفع تنش های گذشته را در نظر نگیریم، به لحاظ امنیتی، افتتاح سدّ می توانست توسط یک رده پایین تر(معاون رئیس جمهور یا وزیر نیرو) صورت پذیرد.
ملاحظه: اختلافات دو کشور که در مقاطعی تا مرز درگیری پیش رفته، بنیادی تر از آن است که با یک ملاقات مرزی و افتتاح سد "قیزقلعه سی" در پایین دستِ رودخانه ی ارس که ساخت آن از ۱۸ سال پیش (۱۳۸۵) آغاز شده و تنها ظرفیت تولید ۴۰ مگاوات برق دارد، برطرف شود. آینده گواه ریشه دار بودن اختلافات و رقابت های منطقه ای ایران، ترکیه و آذربایجان و تضاد منافع ابرقدرت ها برای تسلط بر منطقه هارتلند (قلب زمین)، برای کنترل منابع انرژی و تسلط بر خطوط ترازیتی اروآسیا خواهد بود.
۲/۲- طبق دستورالعمل های پروازی پس از سقوط یک فروند بالگرد (دهه ۱۳۶۰) در کویر نائین و شهادت چند مامور انتظامی (پرسنل آگاهی اصفهان)، حرکت بالگردها جز در ماموریت های عملیاتی باید با اتکاء به جاده انجام شود و خلبان اصلی یا کمک خلبان، جاده را در یکی از طرفین بالگرد ببینند و اگر اتفاق و اشکالی پیش آمد، بتوانند نزدیک جاده فرود بیایند و حتی اگر سقوط کردند، پرسنل امدادی بتوانند به سرعت در محل حادثه حاضر شوند و کمک کنند.
۲/۳- تعیین خط پروازی از محل افتتاح سدّ تا تبریز، بر خلاف دستورالعمل پروازی در یک ماموریت اداری بوده و بالگردها قصد داشته اند به صورت میانبر، با عبور از روی ارسباران و ارتفاعات صعب العبور و جنگل دیزمار به تبریز عزیمت کنند و شورای تامین استان این طرح را پذیرفته است.(این که پیشنهاد دهنده چه کسی بوده را تحقیقات نشان خواهد داد.) پذیرش چنین ریسکی حتی برای سرنشینان عادی بالگردها، برخلاف دستورالعمل های صادره آجا می باشد، در حالی که رده حفاطتی شخصیتی مانند رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت ملی، پس از مقام معظم رهبری اولین رده حفاظتی در کشور می باشد و پذیرش چنین مسیری برای پرواز تعجب برانگیز است!
۲/۴ طبق نقشه، از دریاچه ارس و محل افتتاح سدّ، دو جاده در امتداد مرز به طرف جلفا (غرب) و پارس آباد(شرق) وجود دارد و چنانچه در امتداد جاده به طرف شهرستان خداآفرین و پارس آباد حرکت می کردند، ضمن رعایت دستورالعمل های ایمنی پروازی و حتی به فرض وقوع حادثه، امکان امداد رسانی به سرنشینان؛ از جمله امام جمعه فقید تبریز که گفته می شود سه تا چهار ساعت بعد از سقوط زنده بوده اند، فراهم می شد!