بسم الله الرحمن الرحیم
فیلم داستانی با هدف معرفی شخصیت شهید سلیمانی برای نوجوانان نوشته می شود هدف داستان این است که داستان نوجوان دلسوز و با ایمان و صبور و دلسوز عشایر چهارمحال و بختیاری را به تصویر بکشد از بابت پدر و مادر خود رفت و آمد مکرر پدر به مکان های اداری متوجه میشود که پدرش به جهت فقر بسیار و ضرورت های زندگی از تعاونی روستایی ۹۰۰ تومان قرض گرفته ولی با اینکه تلاش بسیار می کند قادر به پرداخت قرض پدرش نیست او از گفتگوهای پدر و مادر متوجه میشود خطر به زندان افتادن پدرش هست و نگرانی شدید مادرش را متوجه می شود تنها سیزده سال دارد همواره به فکر این است که چگونه میتواند پدر و مادر خود را خوشحال کند ابتدا برادر بزرگش به کرمان می رود تا کار پیدا کند ولی بعد از مدتی ناامید برمیگردد نگرانی وان بیشتر میشود و تصمیم میگیرد که عازم کرمان شود تا هم ادامه تحصیل دهد و همکاری پیدا کند تا قرض پدر را بدهد بعد از ورود به کرمان با موانع بسیاری روبرو می شود از طرفی سن کمی دارد و از طرف دیگر هیچ تجربه قبلی از شهر ندارد با توکل به خدا به جاهای مختلفی سر میزند رستوران ها ساختمان های درحال ساخت مغازه ها هتل ها ولی تمام آنها او را ناامید می کنند و با توجه به کوچکی او باور نمی کنند که او بتواند کاری انجام دهد به همین جهت کسی که به او کار نمی دهد در نهایت در یکی از پروژه های ساختمانی کار پیدا می کند و بعد از مدتی به دلایلی کار خود را عوض میکند و در رستوران یک هتل در بخش آشپزخانه مشغول به کار میشود و دستمزد خود را پس انداز می کند و بعد از رسیدن به مبلغ قرض پدر و مقداری اضافه پول را به سختی به دست پدر می رساند و پدر و شاد می گردد و مشکل پدرش حل میشود او کسی نبود جز حاج قاسم سلیمانی