خواب می بیند پشت سیستم کامپیوتر مشغول کار بود و کمتر به اطرافیانش توجه میکرد. دقت او به تصویری که داشت رسم میکرد باعث شد تا از خودم بپرسم چه چیزی در وجود این نوجوان می‌گذرد که اینطور مشتاقانه وقت خودش را صرف کارش می‌کند! شاید اگر او را در خیابان در حال گذر میدیدم درباره ی او اینطور قضاوت میکردم که به قول خودمانی در این فازها نیست که بخواهد برای شهدا کاری بکند! آرام کنارش ایستادم و به کارش دقت کردم. کمی با او صحبت کردم و خندیدم تا با من احساس راحتی کند. میخواست دوستش اول صحبت کند، اما او آنقدر خجالتی بود که هرچه اصرار کردم حاضر نشد از احساساتش چیزی بگوید. دوباره سراغ خودش رفتم که وقتی مصمم بودن من برای صحبت کردن با خودش را دید، درهای ذهنش را به روی من باز کرد. از او پرسیدم که انگیزه اش برای کاری که انجام می‌دهد چیست و چه احساسی دارد؟! کمی فکر کرد و بعد سعی کرد کلمات را جفت و جور کند. می‌گفت از نظر او هنر پوستر، یک زبان بین المللی است. زبانی که همه آدم ها آن را با قلبشان می‌شناسند، که می‌تواند حس درونی آدم را به همه مردم نشان دهد! نیازی نیست حتما آدم لب وا کند. به چشم هایش که حالا مصمم به من خیره شده بود، نگاه کردم که در ادامه توضیح داد؛ وقتی خبر شهادت را شنید، تازه از خواب بیدار شده بود. مادرش سراسیمه خبر سقوط هلی کوپتر را به او رسانده بود و او در همان شوک خبر، فکر می‌کرد هنوز دارد خواب میبیند ... از نظرش کسی که به آدمها خدمت می‌کند و در این راه از دنیا می‌رود خودش از مرگی که داشته حس خوبی می‌گیرد و خوشبخت می‌شود. عدد هشت برای او فال نیک بود. عددی که در سرنوشت رئیس‌جمهور که خادم حرم امام رضا علیه السلام امام هشتم بوده و خبر شهادتش در ولادت ایشان به عنوان هشتمین رئیس جمهور منتشر شده، گره خورده. روایت ورکشاپ بجنورد[۲ خرداد، ساعت ۱۷:۳۰] مائده گوهری خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh