نقد بر بی کفایت دومین شاه بزرگ ایران در دوران صفویه در کتاب مردی در تبعید ابدی
اولا شاه تهماسب نشان میداد که مردی دیندار و پایبند به تکالیف و فرایض دینی است. اگر چه مذهب شیعه در زمان پدر او مذهب رسمی شد، ولی استقرار و گسترش آن در دوره شاه تهماسب انجام گرفت.با استقرار سلطنت صفوی در دوره تهماسب، سیل مهاجرت عالمان و فقیهان شیعی از این مراکز به سوی ایران جاری شد. گرچه در زمان شاه اسماعیل اول کسانی چون شیخ زین الدین علی و سید نعمت الله حلی و حتی یک بار محقق کرکی به ایران آمده بودند؛ اما آن مهاجرتها کوتاهمدت، منقطع و ناپایدار بود. بنابراین باید گفت تشکیل و استمرار نهاد روحانیت شیعی از دوره تهماسب آغاز میگردد، خصوصا پس از ورود محقق ثانی که به ایران وارد شدند، دودمانهای روحانی از این مهاجرین و فرزندانشان در ایران تشکیل شده و مناصب مختلفی در ایران را از قبیل شیخ الاسلامی، امامت، قضاوت، صدارت تا وزارت را به دست آوردند که تا اواخر دوره صفویه تداوم یافت
دوما مشکلات دوران شاه تهماسب
از همان آغاز زمامداری تهماسب، دشمنان سرسخت دولت صفوی یعنی ازبکان و عثمانیان حملات خود را به ایران آغاز کردند. عبیدالله خان ازبک و امرای دیگر او به طور مداوم خراسان را مورد تاخت و تاز و کشتار قرار میدادند. سرانجام در جنگ بزرگ " جام" در سال ۹۳۵ ه.ق با شکستی که تهماسب به عبیدالله وارد کرد، برای مدتی خراسان از حملات ازبکان درامان ماند. در جبهه غربی، شاه تهماسب با دشمن بزرگی همچون سلطان سلیمان قانونی مواجه بود. سلطان عثمانی وارث سرزمینهای وسیعی بود که پدرش در اروپا و آسیای غربی و شمال افریقا به دست اورده بود. البته خود او هم مرتبا بر دامنه این تصرفات میافزود.
سوما در مورد صلح
ایجاد صلح با تلاش شاه تهماسب اول آغاز شد. او با ارسال نامهای به سلیمان متذکر شد عثمانیها از حملات متعدد به ایران فایدهای نبرده و نخواهند برد و هرگز نخواهند توانست این کشور را جزء قلمرو خود در آورند. پس بهتر است که به جای جنگهای بیهوده، صلح بین دو کشور برقرار شود. سلیمان در پاسخ، علت حمله خود به ایران را از بین بردن تشیع و رافضیگری برشمرد که در برابر تهماسب اول، نامه بلندی در ۳۷ صفحه نوشت و در آن اعتقاد خویش را به شیعه، به عنوان مذهب حق آشکار کرد.
از نامههایی که میان پادشاهان ایران و عثمانی رد و بدل شد، میتوان به تمایل تهماسب و سلیمان به پایان جنگ و برقراری صلح و آشتی پی برد. تهماسب در نامه خود به سلیمان، اظهار امیدواری کرد هرچه زودتر صلح بین دو کشور برقرار و به زائران ایرانی اجازه حج گزاری و زیارت اماکن مقدسه داده .
به موجب این قرارداد ایالتهای آذربایجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و کشور عراق به دولت عثمانی واگذار شد. همچنین سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوار ایرانی که عازم مکه و مدینه هستند، حمایت کند . به علاوه به فرماندهان مرزی نیز تأکید شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب منازعات مرزی شود، خودداری کنند.
سیوری، ایران عصر صفوی، ص۴۶
↑ سیوری، ایران عصر صفوی، ص۵۷
↑ سیوری، ایران عصر صفوی، ص۵۱
تذکره شاه تهماسب، ص۱۰۲