روایت یک شهرِ مقاوم-۱
⚫️ گروهی از نویسندگان و محققان تاریخشفاهی در
#کرمان حضور دارند و راویِ احوالات این شهر زخمی اما مقاوم در این لحظات سخت هستند. بخشی از خردهروایتهای
#راویان_کرمان را میخوانیم:
◼️ در رسانهها اعلام کردند برای مجروحان نیاز به اهدای خون است و بهطور خاص هرکس گروه خونیاش O منفی است بیاید. جلوی بیمارستانهای شهر غلغله شد. همهجور آدمی هم بود توی صف. یک مادر و دختر هم توی صف ایستادهبودند که آمدهبودند برای کمک به مجروحانِ Oمنفی خون بدهند. خواستم ازشان عکس بگیرم؛ اما دختر جلو نیامد. حجاب نداشت.
◾️ صف درخواست برای اهدای خون آنقدر طولانی شد که گفتند از همه خون نمیگیرند. قرار شد از داوطلبان نامنویسی کنند برای فردا. مردم خیلی زود خونشریک شدند، آنقدر که نیاز اضطراری به خون بهسرعت برطرف شد؛ سریعتر از پیشبینیها.
◾️ میپرسم گروه خونیات چیست؟ میگوید نمیدانم! فقط آمده توی صف کمک به مردم شهرش. میگوید در پنجاهمتری انفجار اول بوده. حالا هم در خط مقدم کمک است. یک جوان هجدهساله.
🆔
@hozehonari_ir