▪️ عکس تکمیلی این قاب در آسمان‌ها بامداد سیزدهم دی‌ماه چهار سال قبل، تو و خانواده‌ات نگران بودین و اخبارُ رصد می‌کردین و ختم صلوات و دعای توسل گرفته بودین و خدا‌خدا می کردین خبر دروغ باشه. خبر که تایید شد، دلت آتش گرفت و آنقدر جگرت سوخت، که هنگام خواندن نماز بر پیکر حاج‌قاسم، برخلاف بعضی‌ها، گریه امانت را بریده بود و شانه‌هایت را تکان می‌داد و چهره‌ی گچ‌شده‌ات رو کامل پوشانده بود. از آن روز به بعد، خدا می‌دونه که چند‌بار که حرم امام رضا(ع) رو غبارروبی کردی، به یاد سردار به مضجع شریف آقا بوسه زدی و دلتنگش شدی... خدا می‌دونه چندبار نیمه‌های شب به عکس سه‌نفره‌ی خودت با حاج‌قاسم و ابومهندس خیره شدی و آرزو کردی به آن‌ها ملحق شوی... شب گذشته باز هم همین دلهره و نگرانی تکرار شد برای خانواده‌ی خودت و خانواده شهیدسلیمانی و خانواده‌ی ایران اسلامی‌ات. باز هم ذکر صلوات و دعا بود برای سلامتی‌ات؛ و باز فقط خدا می‌دونه برخلاف همه، خودت چقدر خوشحال بودی! درحالی که دیگربار، آن قاب عکس، در آسمان‌ها کامل شده بود... زهره محمدی 🆔 @hozehonari_ir