مرور بخش‌هایی از نامه علامه حکیمی خطاب به فیدل کاسترو 🔻علامه حکیمی سال ۱۳۸۱ در نامه‌ای ۱۸ صفحه‌ای به رییس جمهور کوبا ـ فیدل کاسترو ـ به تشریح و تبیین اصول متعالی و حیات بخش دین مبین اسلام و قرآن حکیم پرداخته، که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:‌ اصولاً اگر بخواهیم همه تعالیم قرآن‌ و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین می‌شود: ۱- توحید، ۲- عدل. «توحید»؛ یعنی: «تصحیح رابطه انسان با خدا»، «عدل»؛ یعنی: «تصحیح رابطه انسان با انسان» و اکنون شما به هر شناخت اسلامی، یا حکم اسلامی، یعنی اسلام از جنبه‌های نظری و جنبه‌های عملی آن که نگاه کنید، هیچ چیز را خارج از دو موضوع بالا نمی‌بینید و خوب توجه داریم که برای سعادت کامل (یعنی دنیوی و اخروی، یا به تعبیر دیگر: سعادت فانی و سعادت باقی) انسان، همین دو اصل و رعایت دقیق نظری و عملی آن - در ضمن انواع تربیتها و برنامه‌ریزی هایی که باید عملی گردد - کافی و بسنده است... در رسالت قرآنی، دو مسأله، دو رکن بنیادین است: ۱- تربیت سالم، یعنی «فردسازی» (به منظور جامعه‌سازی). ۲- سیاست عدل، یعنی: «جامعه‌پردازی» (به منظور فردسازی). و بطور خلاصه، جامعه قرآنی، «جامعه قائم بالقسط» است، و حاکمیت قرآنی، «حاکمیت عامل بالعدل». هر چه جز این باشد، نام اسلامی و قرآنی بر آن روا نیست. ...آزادی معقول هم -چنانکه یاد شد - در درون عدالت جای دارد و لازمه عدالت است، لیکن عدالت لازمه آزادی نیست. و به همین دلیل است که در جامعه قرآنی، قدرت هدف نیست، بلکه وسیله است، و بقدر ضرورت از آن استفاده می‌شود. قدرت برای رسیدن به اهداف قرآنی (حیات رشدآور) است نه اغراض شیطانی، و خردکردن کرامت انسان، و خوردن حقوق انسان ها، چنانکه قدرت دولت آمریکا یک نمونه بارز آن است. یعنی خروج از حد انسانیت و دخول در جرگه سبعیت. آمریکا نه تنها نمی‌گذارد که در کشور خودش، انسانیت متعالی و رشدآور و فرشته‌گون شکل بگیرد، بلکه کشورهای دیگر - مانند کشور ما - را از تحکیم ارکان حیات قرآنی باز می‌دارد، و با عوامل نفوذی و نشر فرهنگ متناقض با فرهنگ قرآنی، از سامانیابی یک «جامعه قرآنی» ممانعت می‌کند، تا مبادا بسیاری از کشورهای زیر نفوذ او، سر به آزادیخواهی و آزادگی بردارند، و او را تحت قدرت شیطانی و تسلط های غصبی خویش به زیر کشند، و در برابر انسانیت به پوزش‌خواهی وادارند، و در برابر نوامیس انسانی خاضع سازند. @hozekerman