ٍ وَ أَلْفِ جَائِعٍ يُشْبِعُهُمْ وَ أَلْفِ عَارٍ يَكْسُوهُمْ وَ أَلْفِ فَرَسٍ يُوَجِّهُهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ دِينَارٍ يَتَصَدَّقُ عَلَى الْمَسَاكِينِ وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَقْرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ مِنْ أَلْفِ أَسِيرٍ أَسَرَ فَأَعْتَقَهَا وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ بَدَنَةٍ يُعْطِي لِلْمَسَاكِينِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ يَأْنَفْ مِنْ خِدْمَةِ الْعِيَالِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ يَا عَلِيُّ خِدْمَةُ الْعِيَالِ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِرِ- وَ يُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ مُهُورُ حُورِ الْعِينِ وَ يَزِيدُ فِي الْحَسَنَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ- يَا عَلِيُّ لَا يَخْدُمُ الْعِيَالَ إِلَّا صِدِّيقٌ أَوْ شَهِيدٌ أَوْ رَجُلٌ يُرِيدُ اللَّهُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه.
روزی در حالى كه فاطمه(س) نزدیک من نشسته بود و من عدس پاک میکردم، پیامبر صلی الله علیه و اله وارد شدند و فرمودند: ای اباالحسن! عرض كردم لبيك يا رسول اللَّه! فرمود: آنچه ميگويم بشنو زیرا من هیچ حرفی نمیزنم مگر اینکه به امر پروردگار است:
-مردى كه به زن خود در خانه کمک كند، خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها روزه باشد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او میدهد.
-يا على هر كه در خانه در خدمت خانواده خود باشد و آن را ننگ نداند خدواند نام او جزو شهدا مینویسد.
- به هر رگی که در بدن اوست در بهشت شهری به او عنایت میکند.
-خدمت به عیال از هزار اسير كه بخرد و آنها را در راه خدا آزاد کند برتر میباشد.
-از دنیا بیرون نمی رود مگر اینکه جای خود را در بهشت میبیند.
-يا على هر کسی خدمت کردن به خانواده خود را ننگ نداند خداوند او را بدون حساب به بهشت داخل میکند.
-يا على خدمت کردن به عيال كفاره گناهان كبيره است و غضب پروردگار را فرو مینشاند و مهریه حور العين است.
-يا على خدمت نميكند عيال خود را مگر کسی که صديق يا شهيد باشد يا مردي كه می خواهد خدا خير دنيا و آخرت را به عنایت کند. (جامع الأخبار ص: 103-102)
با همه صمیمی بود و کسی که برای نخستین بار او را می دید، هیبتش او را می گرفت و هر کسی با او معاشرت می کرد، دوستیاش را به دل می گرفت.
می فرمود: سه چیز است که دوستی آدمی با برادر مسلمانش را زلال می سازد؛ هنگام دیدار با چهره ای گشاده با دوستش روبهرو شود، زمان نشستن در مجلس، برایش جا باز کند و او را با محبوب ترین نامش بخواند. انس می گوید: ده سال خدمتش را کردم؛ نه هرگز دشنامم داد و نه کتکم زد؛ نه مرا از خود راند و نه به رویم اخم کرد. هر گاه در کاری که دستور فرموده بود، سستی میکردم، سرزنشم نمی کرد. برای خدا، خشمگین می شد؛ نه برای ارضای خویش. اهل انتقام گرفتن نبود؛ عفو می کرد و می گذشت. (الیوم یوم المرحمة)
عذر عذرخواهنده را می پذیرفت و بر جفا و تندخویی دیگران، صبور و حلیم بود. می فرمود: خدا مرا به مدارا فرمان داده است؛ آن گونه که به نماز دستور داده است. (یهودی که گریبان حضرت را به بهانه طلبش گرفت)
همگان را به خوش اخلاقی توصیه می کرد و می فرمود: «نزدیکترین همنشین من در رستاخیز، خوش اخلاق ترین شما است و در ترازوی عمل کسی در روز قیامت، چیزی بهتر از خوش خلقی گذاشته نمی شود».
هر گاه میهمان برای حضرت می آمد و یا بردگان او را دعوت می کردند، با آن هـا غـذا مـیـل مـی فـرمـود. هرگز بر اثر پرخوری و یا سیری شکم آروغ نزد.
با این که در منزل حضرت ، همسران ، و گاه خدمتکاران حاضر بودند کارهای شخصی خود را بـه هـیـچ فـردی واگـذار نـمـی کـرد. کـفـش و لبـاسش را با دست خویش وصله می کرد گـوسـفـنـدان را مـی دوشـید، درب خانه را خود باز می کرد، مایحتاج خانه اش را خود از بازار تـهـیـه مـی کـرد و خـود بـه سـوی خـانـه حمل می نمود و آب مورد نیاز منزل را خود تهیه می کرد.
در جنگ خندق برای حفر خندق ، خود نیز کلنگی را گرفت و در قسمتی به حفر خندق مـشـغـول شـد و حـضـرت عـلی نـیـز خـاک هـا را بـه بـیـرون انتقال می داد.
در یـکی از مسافرت های دسته جمعی ، برای پختن غذا هر کسی مأموریت یافت تا بخشی از کـار تـهـیـه غـذا را انجام دهد. پیامبر نیز به سوی صحرا رفت تا هیزم مهیا کند. هنگامی که اصحاب خواستند مانع شوند فرمود: خداوند دوست ندارد بنده اش را در مـیـان یـارانـش بـا وضـعـی بـبـیـنـد کـه بـرای خـود نـسـبـت بـه دیـگـران امـتـیـازی قائل شده باشد.
پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) سخی ترین مردم بود. هرگز درهم و دینار نزد او نمی ماند، اگر چیزی پیش آن حضرت زیاد می آمد تا آن را به کسی یا مستحقی نمی رساند به خانه نمی رفـت ، هـر چـه از ایـشـان مـی خـواسـتـنـد عـطـا مـی کـرد. یـکـی از هـمـسـران پـیـامـبـر مـی گـویـد رسـول خـدا هـرگـز سـه روز پـی در پـی سـیـر نـبـود