،،،،،،،،،،،،،،،،،، شهید حمیدرضا الداغی! ای کاش یک جو از غیرت تو را «قدرت‌نشینانِ منفعل» و‌ «منبرنشینانِ توجیه‌گر» می‌داشتند. «کارگزارانِ شبه‌انقلابی» و «عالمانِ اسلام رحمانی»، مباشران آن هرزه‌های خیابانی بودند. اینان دو لبۀ یک قیچی هستند که با انقلاب و ارزش‌ها، معاملۀ تزویر می‌کنند: یکی از انقلاب، «اقتدارزادیی» کرده و دیگری از دین، «قطعیّت‌زدایی». یکی نظام را «متهم» نشان داده و دیگری دین را «سکولار». یکی سودای «قدرت» دارد و دیگری در طلب «بدعت» است. یکی دچار «تعارض منافع» است و دیگری گرفتار «کتمان حقایق». یکی بر «اسلام محافظه‌کار» تکیه کرده و دیگری بر «اسلامِ رحمانی». یکی «مصانعه» می‌کند و دیگری «مداهنه» می‌ورزد. یکی اهل «هراس» است و دیگری در مرداب «هوا» فرو رفته است. یکی «تعلل» می‌‌ورزد و دیگری «توجیه» می‌سازد. یکی «عمل‌گرا» است و دیگری «مصلحت‌اندیش». در آن شب تاریک که هرزه‌های کثیف، قلب پاک تو را دریدند، چنین بازی‌گردانانی در پشت‌صحنه بودند. آتشِ سوزانِ دلم را در سینه‌ام حبس می‌کنم تا سطرهای بی‌قرارم، شعله‌ور نشوند ... ╔══🌿═❉═🌿══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══🌿═❉═🌿══╝