چقدر پیام دادیم و تماس گرفتیم امروز آخرین تماس با آقا بلال بود تو کربلا آشنا شدیم چند روز تو حسینیه با هم بودیم ترک بود و عاشق ابوالفضل ساعت ۱۱ شب زنگ زدم حال و احوال کردیم خودش پرسید: تو خیابون هستی؟ گفتم آره رفته بودم برای انتخابات دارم برمی‌گردم یه کم در مورد نامزدها پرسید بعد گفت خب ما هم الان میریم رأی می‌دیم! ساعت ۱۱:۲۰ بود بهش گفتم پس عجله کن تا وقت نگذشته خداحافظی کردیم و قطع کرد... خوشحالم که به تکلیف عمل کردیم امااحساس میکنم خیلی بیشتر میتونیم مؤثر باشیم😔