به پشت سرم نگاه میڪنم...
یڪ دوم از ماه رحمتت به سرعت برق و باد گذشت و من هنوز هم ڪه هنوز است انگار نه انگار ڪه مهمان سفرهے خاص توام...😔
گاهی دلگیر میشوم و گاهی مغرور
گاهی عصبانی میشوم و گاهی بدجنس
گاهی خلوتهاے شیطانیام گرم است و گاهی بازار غیبت و فتنه، داااااغ...
و این گاهی به گاهی شدنهاے دلم
همان دلیلیست ڪه این روزها وقتی چشمم به بعضی از آیات ڪتابت میفتد، عرق شرم را بر پیشانیام جارے میڪند.😔
👈" آیا نمیدانند ڪه خدا راز و اسرار و نجواهاے درگوششان را میداند و خدا دانندهے غیب هاست؟؟؟!
( 78/توبه" )
خداي خـلوتهاے دلم...❤️
چقدر غریبی تو ڪه با تمام بزرگیات
دلت به حال دلم میسوزد و به هرزبانی ڪه میتوانی، تلنگرم میزنی تا خودم را جمع ڪنم و حیا ڪنم در برابرت...!
چقدر مهربانے تو!
ڪه وجودت را گوشزد میڪنی برایم و به یادم می اندازے، آن زمان ڪه نجواهاے در گوشیهاے دو نفرهے شیطانیام، تلاش میڪند براے زمین زدن بندهاے از بندگانت...
تو تمام قد ایستادهاے و نظارهام میڪنی.
خداے خلوتهاے دلم❤️
شرمندهے بزرگوارےات هستم...
درڪ حضور عطایم ڪن!
آمین 🤲🤲
💖 با ماه خدا در حسینیه الزهرا
https://eitaa.com/joinchat/1019478368C8ebab139e4