🖊تولید ناخالص داخلی شاخص رفاه نیست...
محاسبه رفاه یک ملت از مسیر محاسبه رشد اقتصادی ممکن نیست. به تعبیر یکی از منتقدان مفهوم رشد اقتصادی، قهرمان GDP شهروندی است که سیگار پشت سیگار روشن میکند، بیماری سرطان گرفته و تحتدرمان است، همسرش را طلاق داده و مهریهاش را پرداخت کرده، خودرویش در یک تصادف زنجیرهای آسیب دیده و باید هزینه تعمیر سنگینی بپردازد، در حال خوردن فستفود پشت فرمان و چتکردن با گوشی است. چه، همه این هزینهها به رشد اقتصادی کشور کمک میکند! اینکه رشد اقتصادی را ملاک رفاه قرار دهیم و سپس با اضافهکردن چند مفهوم مثل «فقر» و «بیکاری» و «محیطزیست» و «منابع طبیعی» از «کیفیت رشد» سخن بگوییم، «شترگاوپلنگ»ی ساختهایم که هیچ قسمتش با دیگر بخشها تناسب ندارد.
تعلق ایدئولوژیک به GDP را باید کنار گذاشت. شاخصهای قابلاعتنایی برای سنجش رفاه ابداع شده که میتوان با آنها شروع کرد و توسعهشان داد. برای نمونه، موسسه «Redefining Progress» شاخصی با عنوان GPI برای سنجش رفاه تعریف کرده است که میتواند هم یک شروع خوب و هم یک تجربه مناسب برای تعریف یک شاخص علمی مبتنی بر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باشد.
شاخص GPI برخلاف GDP تلاش میکند که هزینه و فایده سرمایههای انسانی، اجتماعی، طبیعی و... را محاسبه کند. GPI با هزینههای مصرفی فرد/ خانوار شروع میکند و سپس آن را بر اساس نابرابری درآمدی تعدیل میکند؛ ارزش کار در خانه، مراقبت از فرزندان و کار داوطلبانه را به آن اضافه میکند؛ ارزش دریافت خدمات از زیرساختهای موجود در خانهها را اضافه میکند؛ ارزش دریافت خدمات از خیابانها و بزرگراهها را اضافه میکند؛ هزینههای زمان از دست رفته برای تفریح، فروپاشی خانوادهها، زمان صرفشده برای رفت و آمدها، و کمکاریها را کسر میکند؛ هزینههای جرایم، تصادفات و استهلاک کالاهای مصرفی بادوام را کسر میکند؛ هزینه تخریب محیطزیست، آلودگی هوا، آلودگی آب، تخلیه لایه ازن، آلودگی صوتی، از دست رفتن زمین کشاورزی، جنگلزدایی، تالابزدایی و... را کسر میکند؛ و نهایتا این محاسبه را با تشکیل سرمایه خالص و استقراض خارجی خالص تعدیل میکند.
@syjebraily