🌸مجلس پنجم🌸 بــدون شــک یکــی از عواملــی کــه ایــن نــوع نــگاه را دامــن زده رفتارهــای غلــط مــا مردهاســت. اگــر در زندگی هایمــان از همســری که در خانــه داریم و الان مــادر بچه هایمــان اســت تقدیــر می کردیــم و به خاطــر مادربودنــش قدردانــی اش میکردیــم وضعمــان بهتــر بــود. همســر شــهید صیاد شــیرازی نقــل میکند که یــک روز در زدنــد. پیک بود.نامــه آورده بــود. قلبــم ریخــت. فکــر کــردم علــی شــهید شــده و وصیتنامه اش را آورده انــد. نامــه را گرفتــم. بــاز کــردم. یک انگشــتر عقیق برایم فرســتاده بود از جبهــه. نوشــته بود: «اين انگشــتر را فرســتادم به پاس صبرهــا و تحملهاى تو» بــه پــاس زحمت هايــى كــه كشــيده اى. اين را بــه تو هديه كــردم. تحقیــر خانــه داری و فرزنــدآوری و فرزندپــروری ریشــه های عمیقی دارد کــه مــا هــم در آن مقصریــم. نــوع نــگاه و رفتــار ماســت کــه خیلــی بــه این وضعیــت بــد دامــن زده اســت و مــا مســئولیم. روایــت میفرماید: (اما حق کســی کــه بــر تــو خوبی کرده آن اســت که سپاس گزارش باشــی و خوبی اش را بــه زبــان آورده و منتشــر کنــی و در حقــش خالصانه دعا کنــی.) و بزرگان مــا واقعــأ بــه ایــن روایــت عمــل میکردنــد.نوه امام ره نقل میکند: (امــام علاقــه و محبــت وافــری بــه همسرشــان داشــتند بــه طــوری کــه ازنظــر امــام همسرشــان در یک طرف قرار داشــت و بچه هایشــان در طــرف دیگــر و ایــن دوســت داشــتن بــا احتــرام خاصــی همــراه بــود. یــادم هســت یکبــار کــه خانم مســافرت رفتــه بودنــد آقا خیلــی دلتنگی میکردنــد. وقتی ایشــان اخــم می کردنــد، مــا به شــوخی می گفتیم اگــر خانم باشــند آقــا میخنــدد، وقتــی نباشــند آقــا ناراحت هســتند و اخــم میکننــد. خلاصــه مــا هر چــه سربه ســر آقا گذاشــتیم اخــم ایشــان بــاز نشــد. بالاخــره مــن گفتــم خــوش بــه حال خانــم کــه شــما اینقــدر دوستشــان داریــد امــام گفتنــد: «خــوش بــه حــال من کــه چنیــن همســری دارم. فــداکاری کــه خانــم در زندگــی کردنــد، هیچکــس نکــرده اســت.») خانم حضرت امام ره میگوید: (چــون بچه هایشــان شــب ها خیلــی گریــه می کردنــد و تــا صبــح بیــدار می ماندنــد امــام شــب را تقســیم کــرده بودند؛ یعنی مثال دو ســاعت خودشــان از بچه نگهداری میکردند و خانــم می خوابیدنــد و دو ســاعت خــود می خوابیدنــد و خانــم بچه هــا را نگهــداری میکــرد. روزهــا بعــد از تمــام شــدن درس، امــام ســاعتی را بــه بازی بــا بچه ها اختصاص می دادنــد تــا کمــک خانــم در تربیــت بچه هــا باشــند.)