او با شوهر و دو پسر خود در جنگ اُحُد شرکت داشتند.
نسیبه مشک آبی به دوش داشت و سقایت لشکر اسلام را می نمود. هنگامی که موقعیّت را چنان دید که مسلمین در حال فرار هستند، مشک را به کناری انداخت و خود را پیش روی پیامبر صلّی الله علیه و آله سپر کرد، به گونه ای که جراحات زیادی بر او وارد شد، که مداوای یکی از آن ها تا یک سال بعد ادامه داشت.
این زن فداکار دست به شمشیر برد، و چنان ضربه ای بر ابن حمیه ـ که قصد کشتن پیامبر صلّی الله علیه و آله را داشت ـ زد که او فرار کرد.
عبدالله فرزند نسیبه خواست فرار کند که مانع او شد و او را تشویق به جنگ و دفاع از پیامبر صلّی الله علیه و آله نمود و او قبول کرد.
پیامبر به نسیبه فرمود :
«بارَکَ اَللهَ عَلَیکَ یا نَسیبة».
در این حال پیامبر صلّی الله علیه و آله دید یکی از مهاجرین فرار می کند در حالی که سپرش را به پشتش بسته است.
آن حضرت فرمود :
«ای صاحب سپر، سپرت را بیانداز و خودت به جهنّم برو».
سپس آن حضرت به نسیبه فرمود :
«سپر او را بردار».
او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرکین شد. در این هنگام حضرت فرمود :
«مقام نسیبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است»، چه اینکه آنان فرار کردند. (13)
← شهادت حضرت حمزه علیه السلام
در این روز جناب حمزة بن عبد المطّلب علیهما السلام عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله به شهادت رسید.
آن حضرت برادر رضاعی پیامبر صلّی الله علیه و آله بود، چون هر دو بزرگوار از زنی به نام «ثویبه» شیر خورده بودند. (14)
آن حضرت مردی شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست وحشی و به دستور هند همسر ابو سفیان کشته شد. هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پیامبر صلّی الله علیه و آله را داشت، ولی کفّار قریش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند.
این بود که او وحشی را با وعده هایی به کشتن پیامبر صلّی الله علیه و آله یا علی مرتضی علیه السلام و یا حمزة تحریک کرد.
وحشی گفت :
«از کشتن پیامبر صلّی الله علیه و آله و پسر عمویش علی علیه السلام عاجزم، ولی برای کشتن حمزه علیه السلام کمین می کنم».
او در میدان جنگ با نیزه ای بر سینه و یا شکم مبارک آن حضرت زد و آن حضرت را شهید کرد. وقتی خبر به هند دادند، آن خبیث دستور داد سینه ی آن حضرت را بشکافد و جگر مبارک آن حضرت را بیرون آورد.
وقتی خواست به جگر حمزه علیه السلام دندان بزند دندان های نحسش کارگر نشد. همچنین هند با خنجری گوش ها، بینی و … آن حضرت را جدا کرد و به گردن انداخت.
پیامبر صلّی الله علیه و آله هنگامی که حمزه علیه السلام را با آن وضع دیدند، گریستند و عبای مبارک را روی او کشیدند که خواهرش صفیّه او را به آن حال نبیند و فرمودند :
«یا عَمَّ رسول الله و اسد الله و اسد رسوله … یا فاعل الخیرات، کاشف الکربات …».
امیر المؤمنین و فاطمه زهرا علیهما السلام و صفیّه و دیگران بر آن حضرت گریستند. (15) پیامبر صلّی الله علیه و آله بر بدن مبارک او نماز خوانده و او را در اُحُد دفن نمودند. بعد از چهل سال که معاویه خواست نهری از اُحُد عبور دهد با قبر حضرت حمزه علیه السلام برخورد نمود و سر بیل ها به پای حمزه رسید و فوراً خون جاری شد !
حضرت رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند :
«بهترین برادران من علی علیه السلام و بهترین عموهای من حمزه است». (16)
📚 منابع :
13. بحار الأنوار : ج 20، ص 54، 133. و ... .
14. همان : ج 15، ص 281، 384. و ... .
15. حمزه سیّد الشهداء علیه السلام : ص 29 ـ 28. و ... .
16. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1، ص 66. و ... .
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست