از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری
تا به حال به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کردهاید؟ در شهر سنتی که مصداق شهر/عبودیت بود بازار در موقعیتهای مشخصی مکانیابی و احداث میشد به نحوی که در چنین شهری، کارکرد اغلب معابر (متناسب با وجه تسمیه معبر) صرفاً عبور و مرور بود و نه تجارت و بیع.
اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است، کمتر خیابان و معبری را میتوان یافت که بدنه آن به کاربریهای تجاری اختصاص نیافته باشد. در چنین شهری، عملا کل شهر بر مدار تجارت شکل میگیرد و نه عبودیت. به نحوی که شهروندان حتی برای طی کردن مسیرهای روزمره نیز گریزی از مواجهه با انبوه ابنیه تجاری ندارند (به تفاوت دو تصویر ارائه شده در عکس فوق عنایت بفرمایید).
به این ترتیب در شهر معاصر به دلیل کالایی شدن فضاهای شهری که از نتایج اقتصاد تکاثری است، شهروندان با عبور و مرور روزمره در معابر، چه بخواهند و چه نخواهند در حال بازارگردی هستند. چنین شهری، برخلاف شهر سنتی که محصول اقتصاد کوثری و فرهنگ قناعت بود، محصول اقتصاد تکاثری و فرهنگ مصرف است؛ اقتصادی که برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است.
اینکه در اقتصاد تکاثری، بسط بازار از موقعیتهای خاص به کل شهر، چه تاثیراتی بر روحیات و خلقیات شهروندان دارد محل تامل جدی است؛ شهری که حتی بسیاری از شهروندانش شبها را به نوعی در بازار میخوابند! زیرا در منازلی سکونت دارند که طبقه فوقانیِ مغازهها و ابنیه تجاری است و مبرهن است که در چنین شهری، حرکت بر مدار عبودیت، از عهده هرکسی برنمیآید: رجال لا تلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله (نور/۳۷).
@baladetayyeb