آنچهدرمن میگذرد!
آنچهدرمن میگذرد!
ی دختر سه ساله داریم اسمش نرگسِ باباش از کربلا اومده زانو هاش افتاده زخم شده ب باباش میگه : بابایی
حقیقتا آتیش گرفتم انگار اون دختر بچه روضه برام خوندش